کسیر

کسیر

معنی کلمه کسیر در لغت نامه دهخدا

کسیر. [ ک َ ] ( ع اِ ) قیر خشک شده. ( ناظم الاطباء ).
کسیر. [ ک َ ] ( ع ص ) شکسته شده و شکست خورده. ( ناظم الاطباء ). شکسته. ( منتهی الارب ). مکسور. ( اقرب الموارد ). ج ، کسری [ ک َ را ] و کساری [ ک َ را ]. ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ).
- شاة کسیر ؛ گوسپندی که یکی از دست و پای آن شکسته شده باشد.
- ناقة کسیر ؛ ناقة کسیرة، ماده شتر شکسته اندام. ( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).
|| پوسیده. || بیچاره. ( ناظم الاطباء ).
کسیر. [ ک ُ س َ ] ( اِخ ) نام کوهی بلند مشرف بر منتهای دریای عمان. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). یاقوت گوید: کُسَیْر و عُوَیْر مصغر کسیر و عویر دو کوهند مشرف بر اقصای دریای عمان دشوارگذارو سخت پناه و بدین مناسبت این نام گرفته است و گویندکسیر و عویر و ثالث لیس فیه خیر. ( معجم البلدان ).

معنی کلمه کسیر در فرهنگ عمید

شکسته، شکسته شده.

معنی کلمه کسیر در فرهنگ فارسی

شکسته شده و شکست خورده یا پوسیده

معنی کلمه کسیر در دانشنامه عمومی

کسیر یک سالاد بر پایه بلغور است که در غذاهای ترکی یافت می شود. مواد اصلی بلغور ریز آسیاب شده، جعفری و رب گوجه فرنگی است. مواد اضافی متداول شامل پیاز، سیر ( در برخی مناطق ) ، رب انار ترش، روغن زیتون و آب لیمو، خیار، خیارشور و ادویه جات است. می توان آن را با برگ کاهو سرو کرد. به دلیل ترکیب رب گوجه فرنگی رنگ مایل به قرمزی دارد. در دمای اتاق به عنوان پیش غذا یا پیش غذا سرو می شود.

جملاتی از کاربرد کلمه کسیر

هرکس کسیر املتمس درویش را عون تو بس الغوث یا نعم المعین هو یا امیرالمؤمنین
مؤیدی که به نزدیک ابر بخشش او همه کسیر نماید مروت کسری
هزاران سال گذشت تا خلق عالم در سماع این نام سرگردانند، غایت و نهایت ذات و صفات وی می‌ندانند، قومی در میدان‌اند و قومی بیرون میدان‌اند همه بسته امر، خسته نهی، در قید تکلیف، در انتظار وعد، در بند وعید، بر امید یافت، و حضرت صمدیّت منزّه از ادراک اوهام، مقدّس از احاطت افهام. عقلی که از جلال وی اندیشد معقول شود، فهمی که از جمال وی ادراک جوید ذلیل گردد، و همی که از کمال وی علم خواهد متحیّر گردد، عقل عاجز و فهم قاصر و وهم متحیّر و علم مقصّر و طبع ذلیل و قلب کسیر و سرّ اسیر و جمال او بر قدر جلال او، و جلال او بر وفق جمال او: