تازه خط

معنی کلمه تازه خط در لغت نامه دهخدا

تازه خط. [زَ / زِ خ َطط / خ َ ] ( ص مرکب ) آنکه ریش و سبلت وی بتازگی دمیده باشد. ( ناظم الاطباء ). نوخط. که تازه از رخسارش خط برآمده باشد. آنکه بتازگی خط او دمیده باشد. آنکه موی تازه بر رخسارش دمیده باشد :
با لب تازه خطش چند سیاهی بزند
چهره آب خضر را بزمین می مالم.صائب ( از آنندراج ).دارد ز انفعال رخ تازه خط او
در پیرهن ز جوهر خود خانه آینه.صائب ( ایضاً ).

معنی کلمه تازه خط در فرهنگ معین

( ~. خَ ) (ص مر. ) پسری که تازه پشت لبش مو روییده .

معنی کلمه تازه خط در فرهنگ عمید

پسری که تازه بر روی لبش مو روییده باشد، نوخط.

معنی کلمه تازه خط در فرهنگ فارسی

( صفت ) آنکه ریش و سبلت وی بتازگی دمیده باشد نو خط .

معنی کلمه تازه خط در ویکی واژه

پسری که تازه پشت لبش مو روییده.

جملاتی از کاربرد کلمه تازه خط

آه از دمی که نوبت قربان شدن رسید بر نوجوان تازه خط شاه تاج دار
توئی آن تازه خط امروز که از رشک به خون چهره ی لاله رخان از تو منقش باشد
شیرین دهنا، شکر لبا، تازه خطا، با چین خط تو ذکر مشکست خطا
شوخی مبر ای تازه خط از حد که دل من آویخته چون برگ خزان دیده به مویی
از دوستی تازه خطان دل نتوان کند هر چند که ریحان سبک از ریشه برآید
دیدن تازه خطان شاهد بالغ نظری است واله آیه رحمت نشدن بی بصری است
جوان تازه خط شاه دین، علی اکبر دو گیسویش بود از خون سر، خضاب چرا؟
گر تو ای تازه خط از زلف نبخشی تاری نسخه جان پریشان بچه شیرازه کنم
چون گل تازه خطاهاش بر انگشت مگیر مجمر آساش فرو گستر دامان بر سر
صائب نهفته زیر لب تازه خط او آب حیات روح فزایی است بوسه را