وعاظ

معنی کلمه وعاظ در لغت نامه دهخدا

وعاظ. [ وُع ْ عا ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ واعظ. به معنی پنددهندگان. ( آنندراج ) ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). واعظان.
وعاظ. [ وَع ْ عا ] ( ع ص ) مبالغه واعظ است. ( اقرب الموارد ). رجوع به واعظ شود.

معنی کلمه وعاظ در فرهنگ معین

(وُ عّ ) [ ع . ] (اِ. ) جِ واعظ .

معنی کلمه وعاظ در فرهنگ عمید

= واعظ

معنی کلمه وعاظ در فرهنگ فارسی

جمع واعظ
(صفت ) جمع واعظ
مبالغه واعظ است

معنی کلمه وعاظ در ویکی واژه

جِ واعظ.

جملاتی از کاربرد کلمه وعاظ

ملی شدن صنعت نفت برای انحصارات نفتی و امپراتوری بریتانیا ضربه‌ای جبران‌ناپذیر بود؛ به‌ویژه که این جنبش، می‌توانست به نیروی محرکه‌ای برای مردم دیگر کشورهای منطقه به منظور کسب حقوق خویش، تبدیل شود و بدین‌سان منفعت دیگر ابرقدرت وقت، ایالات متحده را نیز به مخاطره افکند. سرانجام بریتانیا توانست موافقت آمریکا را برای به راه‌اندازی یک کودتای نظامی علیه دولت مصدق به دست آورد. آمریکا به کمک نیروهای هوادار سلطنت در ارتش ایران و با پشتوانه دستگاه مذهبی (علما و روحانیون طراز اول و وعاظ و پیروان آن‌ها) و برخی از زمین‌داران و سیاست‌مداران محافظه‌کار، با کودتای ۲۸ مرداد دولت وی را سرنگون کرد.
مدتی از از تلگراف خمینی و سایر مراجع به نخست‌وزیر گذشت و پاسخی نیامد، علم می‌خواست با سکوت قضیه را به دست فراموشی بسپارد اما پافشاری روحانیون و مردم بیش از آن بود که علم تصور می‌کرد.[نیازمند منبع] وعاظ معروف قم در مجالس مختلف سخن خود را به اعتراض به دولت می‌کشاندند و به مردم مذهبی هشدار می‌دادند که که تغییر سوگند به قرآن به سوگند به کتاب آسمانی و حذف شرط اسلام نشان از توطئه‌ای برای دین زدایی است؛ و سید محمدباقر حکیم نیز در مورد انجمن‌های ایالتی و ولایتی عکس‌العملی نشان داد و طی یک تلگراف به سید عبدالله بهبهانی اعلام کرد که به اولیاء امور ابلاغ کنید که از تصویب این گونه قوانین کافره که برخلاف قوانین مقدسهٔ اسلام و مذهب حقّه جعفری است خودداری نماید.
«آقای فلسفی که چندین مورد با آقای علم ملاقات و مذاکره کرده و مخالف و نارضایتی عموم وعاظ و روحانیون را در موضوع فوق به اطلاع آقای نخست‌وزیر رسانده و حتی آقای نخست‌وزیر را تهدید کرده که پافشاری در اجرای شرکت زنان در امر انتخابات موجب انقلاب در ایران خواهد شد…»