معنی کلمه نوش باد در لغت نامه دهخدا
وقت طرب کردن است می خور که ت نوش باد.منوچهری.گر نمکش هست بخور نوش باد
ورنه ز یاد تو فراموش باد.نظامی.نرگس مست نوازش کن مردم دارش
خون عاشق به قدح گر بخورد نوشش باد.حافظ.
نوش باد. ( اِ مرکب ) نوائی از موسیقی. ( رشیدی ). نام پرده ای است از نوای چکاوک. نوش باده. ( جهانگیری ) ( از برهان قاطع ) ( انجمن آرا ) ( آنندراج ).