معنی کلمه نصیریه در لغت نامه دهخدا
نصیریة. [ ن ُ ص َی ْ ی َ ] ( اِخ ) نام فرقه ای از غلاة شیعه که پیروان نصیر نمری اند و گویند خدا در وجود علی حلول کرده است. ( از اقرب الموارد ). قالوا: ان اﷲ حل فی علی رضی اﷲ عنه. ( تعریفات ). فرقه ای از غلاة شیعه و معتقدند که حق تعالی در ذات امیرالمؤمنین علی علیه الصلوة و السلام حلول کرده ، و حجت آورند که ظهورروحانی در جسمانی از مطالبی است که قابل انکار نمی باشد مانند ظهور جبرئیل در صورت بشر، برای امور خیر وظهور شیطان در صورت بشر در امور شر. و چون علی و اولادش بر سایر معاصران برتر و به تأییدات وابسته به اسرار باطنیه مؤید بوده اند از این رو حق به صورت آنان ظهور کرد و به زبان آنها گویا شد و آنان را دستگیری کرد و از این رو خدائی را در ذات امامان از نسل علی منحصر دانند. ( از شرح المواقف ). فرقه ای از غلاة شیعه که تابعان محمدبن نصیر نمیری اند که «امام علی النقی را رب دانسته و خودش را نیز مرسل از طرف آن حضرت پنداشته و لواط و نکاح محارم را تجویز میکرده » - به روایتی دیگر نصیریة نام فرقه ای است که «به نبوت محمدبن نصیر فهری نمیری قائل هستند» و به روایت دیگر «ایشان از شعب سبائیه و معتقد به ربوبیت حضرت امیرالمؤمنین و اتباع شخصی نصیر [ بر وزن کمیل ] و یا محمدبن نصیر هستند» و گویند که «آن حضرت رئیس ایشان یا جمعی از ایشان را کشته بلکه از آن عقیده فاسد منصرف باشند که مثمر واقع نشد». ( ریحانة الادب ج 4 ص 206 ). گروهی از مردم که در قسمت شمال سوریه سکونت دارند و معتقدات خود را از دیگران مخفی می دارند و فلاحین نامیده می شوند، نُصَیّری یک تن از ایشان. ( از اقرب الموارد ).