ژرژ

معنی کلمه ژرژ در لغت نامه دهخدا

ژرژ. [ ژُ ] ( اِخ ) نام ناحیتی به افریقای جنوبی از مستعمرات انگلیس ، دارای 10095 تن سکنه.
ژرژ. [ ژُ ] ( اِخ ) نام دوک ِ ساکس. او را باربو گفتندی ( 1471-1539 م. ).
ژرژ. [ ژُ ]( اِخ ) ( نشان قدیس... ) نام نشان روسیه. آن را کاترین دوم ملکه روسیه به منظور سپاسداری از ابراز لیاقت بسال 1769 م. باب کرد. روبان این نشان را هفت راه ، چهار زرد و سه سیاه است.
ژرژ. [ ژُ ] ( اِخ ) داوید للوید. سیاستمدار انگلیسی. مولد بسال 1863 م. در منچستر. وی رئیس حزب آزادی خواهان و نخست وزیر کابینه ائتلافی از 1916 تا 1922 بود.
ژرژ. [ ژُ ] ( اِخ ) ( قدّیس ) نام امیر کاپادوکیه. او بسال 303 م. بفرمان دیوکلسین کشته شد. وی بالخصوص مورد افتخار و تقدیس انگلیسیان و مردم روسیه و ذکران او روز 23 آوریل است.
ژرژ. [ ژُ ]( اِخ ) ( قدّیس ) نام مردی مروّج دین مسیح. اسقف وُلای . عصر زندگی و احوال وی مبهم است ، برخی او را از مردم قرن اول و گروهی قرن چهارم میلادی دانسته اند. ذکران او روز دهم نوامبر است.
ژرژ.[ ژُ ] ( اِخ ) ( گیورگیس ) رجوع به مهران گشنسب شود.
ژرژ. [ ژُ ] ( اِخ ) مادموازل مارگریت ژزفین ویمر. هنرپیشه فرانسوی. مولد بایو بسال 1787 و وفات بسال 1867 م.
ژرژ. [ ژُ ] ( اِخ ) ملقب به متاتسمیندل . یکی از قدیسات ارمنی. وی به تیالت ( در گرجستان ) در حدود سال 1014 م. متولد شد و بسال 1072 درگذشت.
ژرژ. [ ژُ ] ( اِخ ) هانری. نویسنده و سیاستمدار امریکائی. مولد بسال 1839 در فیلادلفیا و وفات در نیویورک بسال 1899 م.
ژرژ. [ ژُ ] ( اِخ ) یگُر ولادیمیرُویچ ملقب به دُل گوروکی یا درازدست. امیر شهر کیف و امیر اعظم روسیه. وی بسال 1157 م. پس از آغاز بنای مسکو درگذشت.

معنی کلمه ژرژ در فرهنگ فارسی

ژرژاول . پادشاه یونانپسر کریستیان نهم پادشاه دانمارک (و.کپنهاک ۱۸۴۵- جل. ۱۸۶۳- مقت.سالونیک ۱۹۱۳ م. ) پسرش کنستانتین اول است و در ۱۹۲۴ از سلطنت خلع شد و بار دیگر در ۱۹۳۵ بسلطنت رسید و در ۱۹۴۱ تبعید شد و مجددا در ۱۹۴۵ پادشاه گردید .
ولا دیمیروپچ . ملقب به دل گوروکی یا داراز دست . امیر شهر کیف و امیر اعظم روسیه . وی بسال ۱۱۵۷ پس از آغازی بنای مسکو در گذشت .

جملاتی از کاربرد کلمه ژرژ

اسامی هنرپیشه‌های معروف و موفق بسیاری در تیتراژ این سریال به چشم می‌خورد که هنوز اکثر آنها وارد داستان نشده‌اند. برخی از آنها عبارتند از سام قریبیان، اندیشه فولادوند، سعید نیک‌پور، ایرج راد، بیتا فرهی، حسین پاکدل، ژرژ پطروسی، شکرخداگودرزی، شایسته ایرانی، آرزو نبوت، زهیر یاری، فرزانه سهیلی، پندار اکبری، فرخ نعمتی، رضا فیاضی، داریوش کاردان، بهزاد خداویسی، فخرالدین صدیق شریف، عزت‌الله مهرآوران، شهراد بانکی، یوسف صیادی و ... .
این واقعیت که ژرژ لومتر، بنیان‌گذار اصلی نظریه مه‌بانگ، یک کشیش کاتولیک بود، به این اعتراضات دامن می‌زد.
انسان‌شناسی سیاسی تلاشی است نسبت به شناخت نظام‌های حقوقی، قبیله‌ای و چگونگی انطباق آن‌ها با کارکرد سیاسی در قالب حکومت‌های خاص و بازاندیشی فلسفی در باب منشاء جامعه و دولت را نیز شامل می‌شود. ژرژ بالاندیه اندیشمند دیگر انسان شناسی، انسان‌شناسی سیاسی را ابزاری برای کشف و مطالعه نهادها و اعمال گوناگون می‌داند که حکومت بشری را تشکیل می‌دهند و این تلاش متمرکز بر مردم‌شناسی علی‌الخصوص در جوامع باستانی است.
زبان اوبیخی هیچگاه مکتوب نشد و همیشه در حد زبان محاوره بود. با این حال ژرژ دومزیل الفبایی برای این زبان ترتیب داد و به توفیق اسنچ نیز آن را آموخت تا زبان مادری خود را به آن بنویسد و برای همین زبان اوبیخی در مقام زبان‌های مکتوب از میان رفت. از زبان اوبیخی هیچ متن یا دست نوشته‌ای هیچگاه یافت نشده اما در کتاب سیاحت نامه اولیا چلبی و نیز در کتاب حماسه نرت واژگان و جملات اوبیخی گاهی نقل شده‌است.
مدل دیگر نظریه مه‌بانگ ژرژ لومتر بود که توسط جرج گاموف حمایت شد و توسعه یافت. گاموف فردی بود که هسته‌زایی مه‌بانگ را معرفی نمود
آرتور ژرژ تورس گومز آرائوخو آموریم (زاده ۱ ژانویه ۱۹۷۲)، که معمولاً با نام آرتور ژرژ شناخته می‌شود، بازیکن سابق فوتبال و سرمربی کنونی باشگاه فوتبال براگا بی است که در زمان بازیگری، سابقه بازی در باشگاه فوتبال براگا و تیم ملی فوتبال زیر ۲۱ سال پرتغال را دارد.
در سال ۱۹۸۴ میلادی او سیستم سیم ولتاژ پایین یایاهو را ارائه کرد که شامل دو طناب فلزی ثابت به صورت افقی و یک سری عناصر روشنایی قابل تنظیم با لامپ‌های هالوژن بود؛ این یک موفقیت فوری بود. از مائورر خواسته شد تا برای نمایشگاه «نورها به تو می‌اندیشم» در مرکز ژرژ پمپیدو در پاریس، ویلا مدیچی در رم، و مؤسسهٔ فرانسوی معماری در پاریس، چیدمان‌های ویژهٔ یایاهو ایجاد کند.
برجسته‌ترین سیاستمداران کشورهای متفق مانند:(آرتور بالفور، ژرژ کلمانسو، لورد جورج همیلتون، ریمون پوانکاره و رئیس‌جمهور توماس وودرو ویلسون همگی در اظهارات رسمی خویش طی سالهای ۱۹۱۷–۱۹۱۸ مسئله ارمنستان را در کنار مسایل آلزاس و لرن و لهستان و چکسلواکی و یوگسلاوی در صف اول هدفهای جنگی متفقین قرار می‌دادند.