هرمز دوم
جملاتی از کاربرد کلمه هرمز دوم
بیشتر دوران فرمانروایی این شاهنشاه به درگیریهای داخلی سپری شد که البته او با موفقیت توانست آنان را مدیریت کند. همچنین سیاستهای او در قبال مرزهای غربی ایرانشهر نیز موفقیتآمیز بود و هرمز توانست پادشاه غسانیان را در سوریه شکست داده و بکشد. با این حال، دوران هرمز دوم نسبتاً کوتاه بود، زیرا توسط اشراف ایرانی به قتل رسید.
زمانی که پدر هرمز دوم، یعنی نرسه یکم در سال ۲۹۳ تاج شاهنشاهی ایران را بر سر نهاد، دستور داد تا صحنه تاجگذاریاش در نقشرستم حک شود. این بار، برخلاف سنت باستانی ایرانی، نه اهورامزدا که این آناهیتا است که دیهیم شاهی را به دست شاهنشاه ایران میدهد. در این سنگنگاره، شخصی که در سمت چپ نرسه قرار دارد، با توجه به کلاهی که بر سر دارد، احتمالاً هرمز دوم است. برخی شخصیت زن حاضر در این سنگنگاره را شاپوردختک مادر هرمز دوم نیز دانستهاند.
هرمز احتمالاً در حمله نرسه به امپراتوری روم شرکت نداشت. این نبرد منجر به شکست سنگینی برای ساسانیان شد و منجر به اسارت خانواده نرسه گردید. شاهنشاه مجبور شد تا برای پس گرفتن خانوادهاش، تعداد زیادی از استانهای ساسانی در میانرودان و ارمنستان را به رومیان ببخشد. این احتمال وجود دارد که هرمز دوم ساسانی، همان هرمز دوم کوشانشاه، شاهزادهای که برای سه سال بر شرق ایران، از ۳۰۰ تا ۳۰۳ حکومت کرد، باشد.
ایفرا هرمز همسر هرمز دوم و مادر شاپور دوم ساسانی بود. هرمز مجموعاً ۹ فرزند داشت. مشخص نیست که به جز شاپور کدامیک از فرزندان هرمز از همسرش ایفرا هرمز بودهاند؛ اما میتوان از تاریخنگاران بیزانسی استنباط کرد که آذرنرسه، هرمز و پسر دیگر هرمز زادهٔ همسر نخست او بودهاند. با این حال به گفتهٔ طبری هرمز پس از مرگ فرزندی نداشت و به ناچار فرزند زادهنشدهٔ او به عنوان شاه انتخاب شد.
وزرگان اولین بار در اوایل دورهٔ ساسانی در سنگنبشته شاپور نخست در نقش رجب مورد اشاره قرار گرفتهاند. آنها نقشی مهم و برجسته در امور سیاست ساسانیان داشتند و به نظر میرسد که نفوذ زیادی داشتهاند. اعضای عالیمقام وزرگان در مراسم تاجگذاری شاهان ساسانی حضور مییافتند. هر بار که اختلافی بر سر تعیین پادشاه وجود داشت، این وظیفهٔ وزرگان بود که شاهی را انتخاب کنند. پس از مرگ هرمز دوم در سال ۳۰۹ میلادی، وزرگان، فرزند او شاپور دوم را به عنوان پادشاه شاهنشاهی ساسانی انتخاب کردند، که در آن هنگام هنوز در رحم مادرش بود. با مرگ شاپور در سال ۳۷۹، یک دوره تنش ۱۲۵ ساله بین بزرگان و شاهان ساسانی آغاز شد که هر کدام تلاش میکردند بر ایران چیره شوند.