هرار

معنی کلمه هرار در لغت نامه دهخدا

هرار. [ هَُ ] ( ع مص ) به بیماری هرار مبتلا گردیدن. || روان شدن شکم کسی چندانکه بمیرد. روان شدن شکم شتر از هربیماری که باشد. ( منتهی الارب ). رجوع به هُرّ شود.
هرار. [ هَُ ] ( ع اِ ) بیماریی است مانا به ورم ، که میان گوشت و پوست شتر حادث شود و پوست را بپراند. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).
هرار. [ هََ رْ را ] ( ع ص ) سگ بسیاربانگ. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || ( اِخ ) نام اسب معاویةبن عباده. ( منتهی الارب ).
هرار. [ هََ ] ( اِخ ) ده کوچکی است از دهستان جاوید بخش فهلیان شهرستان کازرون که در 14 هزارگزی خاور فهلیان واقع شده و32 تن سکنه دارد. شامل دو بخش است که هرار پایین و بالا خوانده میشود. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7 ).
هرار. [ هَُ ] ( اِخ ) جایی است در طرف صمان از بلادتمیم و گویند قفی است در یمامه. ( معجم البلدان ).
هرار. [ ] ( اِخ ) دهی بوده است از ولایت دزمار آذربایجان در شمال تبریز. ( از نزهةالقلوب چ لیدن ص 88 ). اکنون دهی بدین نام نیست.

معنی کلمه هرار در فرهنگ فارسی

سگ بسیار بانگ

معنی کلمه هرار در دانشنامه آزاد فارسی

هَرار (Harar)
دروازه (یا: هَرِر) شهری در شرق اتیوپی و مرکز استان هرار، با ۱۱۶هزار نفر جمعیت (۱۹۹۲). با جاده به دیر داوه، در ۵۰ کیلومتری شمال غربی، و با راه آهن به جیبوتی متصل است. در دامنه های تپه ای به ارتفاع ۱,۵۲۰ متر از سطح دریا واقع شده است. در دوران جنگ ایتالیا و اتیوپی در ۱۹۳۵، هدف بمباران های هوایی قرار گرفت و به شدت آسیب دید. هنگامی که نیروهای بریتانیایی در مبارزۀ افریقای شرقی ایتالیا، در مارس ۱۹۴۱، آن را تصرف کردند، سقوط نهایی امپراتوری استعماری افریقایی موسولینی آغاز شد.

جملاتی از کاربرد کلمه هرار

کرده است هزار سر ز تن دور بسته است هرار سر به فتراک