معنی کلمات "فرهنگ معین" - صفحه 21
- خاشک
- حماء
- حمایل کردن
- حمدونه
- حمل کردن
- خواجه کردن
- خودخور
- خودنویس
- خفیف العنان
- خلطه
- خندریس
- خطبا
- خفتک
- خفرگ
- دبق
- دخیل بستن
- ذوالمناقب
- رئیس الرؤسا
- رئیس الوزراء
- دوره کردن
- دودگون
- دورآن
- افاضه
- برچه
- ارمک
- انقسام
- بازه
- اندوهناک
- آسیمه
- آسی
- بر اثر
- ارض
- افگار
- دلخوری
- اردو
- آژان
- آجودان
- اميد
- آمید
- اعیان
- اساتید
- اضل
- الست
- انتصاف
- اعتضاد
- امرداد
- اغما
- آوانس
- آوان
- آسایشگاه
- التفات
- اختصاصی
- اتاقه
- اقتراب
- بدو
- اش
- اگر
- با
- استاخ
- بستاخ
- ارتودوکس
- افتراق
- ادات
- الکل
- اشنو
- آفتابپرست
- انانیت
- اندیک
- اندی
- بداهه
- ارزیز
- آبژ
- استقبال
- افاده
- اعظام
- اثیل
- بسمه
- باتجربه
- باهو
- اعادت
- آمیختن
- التماس
- اکیس
- آهنگساز
- اوشاق
- افواه
- انامل
- اختیار کردن
- استحباب
- انبارده
- انباشتن
- آنتن
- ازدیاد
- آپارتاید
- انبان
- استراتژی
- ارتباط
- برخور
- اقصی
- آبوهوا
- استراتوسفر
- اسفار
- اضلال
- ارسال
- اقلیت
- انتیک
- برشدن
- انجم
- احمد
- باکی
- اکو
- باک
- اسعاد
- بازنشسته
- اضطراری
- آنالوگ
- اصولی
- الم
- اشد
- اقالیم
- اباقا
- استخفاف
- باد آورد
- آورد
- اقدم
- اثر
- امهات
- انصاف
- بسیج
- اسطقس
- اهاب
- آوری
- اوری
- باه
- بحران
- اتمسفر
- بشکم
- افسردن
- انجماد
- امتداد
- بارک الله
- افهام
- احاطه
- بارش
- آتشفشان
- افشاندن
- انجیر
- اروپایی
- احترام
- حدج
- حرص و جوش
- حقنه
- حقالزحمه
- حك
- حلاف
- حلبه
- جیره خوار
- جیغو
- حاجت روایی
- حادثه جو
- حاسر
- حاشیه رفتن
- جنیه
- جهارت
- جهان وطنی
- خورانیدن
- خورابه
- خواجه سرا
- خرافت
- خرده بورژوا
- خرده فرمایش
- خردکردن
- خرسک
- خرفت
- خرکی
- خوراندن
- خیساندن
- خیشوم
- داثر
- داد نامه
- دادبک
- دادگاه صحرایی
- دادیار
- دارالاسلام
- دارالنعیم
- درگذاشتن
- دفنوک
- دق دلی
- دل نمودگی
- دهلزن
- دلباز
- سرنهادن
- سره سره
- زینهاردار
- دو به هم زن
- دوادو
- دواهی
- دوبلکس
- رابض
- شبروی