( احاطة ) احاطة. [ اِ طَ ] ( ع مص ) اِحاطت. گرد چیزی درآمدن. ( تاج المصادر ). گرد چیزی برآمدن. ( زوزنی ). گرد چیزی گرفتن. فروگرفتن. تأثف. فرازگرفتن چیزی را. ( صراح ) : و ثمره این اعتراف و رضا آن است که احاطه کند زیادتی فضل خدا را. ( تاریخ بیهقی ). از احاطت لشکر بقلاع و محاربت و نهب و تاراج امان خواست. ( جهانگشای جوینی ). || احاطه ، درک کردن چیزی است بطور کامل و تمام ، ظاهراً و باطناً. ( تعریفات ). - احاطه کردن ؛ فراگرفتن. گرد چیزی برآمدن. اِحتفاف. اِحداق. عصب. اِکتناف : احاطه کرد خط آن آفتاب تابان را گرفت خیل پری در میان سلیمان را.صائب.- احاطه نمودن ؛ ( نزد متأخرین ) احاطه کردن : چو داغ لاله بهر جانبی که مینگرم مرااحاطه نموده ست آتشین روئی.صائب.|| دانستن همه را. ( صراح ). بدانستن. ( تاج المصادر ) ( زوزنی ) ( وطواط ). دانستن همه چیزی را. ( منتهی الارب ).
معنی کلمه احاطه در فرهنگ معین
(اِ طِ ) [ ع . احاطة ] (مص م . ) ۱ - گرداگرد چیزی را گرفتن . ۲ - فهمیدن و فراگرفتن به طور کامل و تمام .
معنی کلمه احاطه در فرهنگ عمید
۱. گرداگرد چیزی را گرفتن، دور چیزی را گرفتن. ۲. [مجاز] در امری اطلاع کامل و مهارت داشتن.
معنی کلمه احاطه در فرهنگ فارسی
گرداگردچیزی راگرفتن، دورچیزی راگرفتن، فراگرفتن، درامری اطلاع کامل ومهارت داشتن ( مصدر ) ۱ - گرد چیزی بر آمدن چیزی یا جایی را فرا گرفتن و در میان گرفتن . ۲ - درک کردن چیزی بطور کامل و تمام ظاهرا و باطنا .
معنی کلمه احاطه در دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] احاطه در منطق عبارت است از ادراک و اندر یافتن چیزی به نحو تامّ و کامل. ادراک و اندر یافتن چیزی بنحو تامّ و کامل را احاطه گویند.«و این قدر اشارتی است به تصوّر ماهیت علم منطق، و تنبیهی بر فایده آن به حسب امکان در این موضع. چه احاطه به کنه آن بعد از تحصیل تمامی علم تواند بود». خواجه نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد، اساس الاقتباس، ص۵. ۱. ↑ خواجه نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد، اساس الاقتباس، ص۵. خوانساری، محمد، فرهنگ اصطلاحات منطقی به انضمام واژه نامه فرانسه و انگلیسی، ص۷. ...
معنی کلمه احاطه در ویکی واژه
گرداگرد چیزی را گرفتن. فهمیدن و فراگرفتن به طور کامل و تمام.
جملاتی از کاربرد کلمه احاطه
از این اشارات بر میآید که وی بر علوم رسمی و رایج روزگار خود احاطه پیدا کرد و ابتدا علوم ادبی را فرا گرفت سپس شرعیات یا علوم اسلامی را آموخت و از آن پس به کسب اصول فقه و اصول کلام پرداخت و سپس علوم عقلی را فرا گرفت اما هیچیک از این علوم او را اقناع نکرد و وی به دنبال گمشده خود پای در طریقت گذاشت.
و طریقه دیگر از برای حصول معرفت، پی بردن از مصنوعات است به او و این طریق در غایت وضوح و نهایت ظهور است، زیرا هیچ ذره نیست از ثریا تا ثری مگر اینکه مشتمل است بر بعضی عجایب آیات و غرایب بینات که دلالت می کند بر وجود واجب الوجود و کمال قدرت و غایت حکمت و نهایت جلال و عظمت او و این دریایی است بی پایان، زیرا که عجایب ملکوت سماوات و ارضین به قدری است که احاطه عقول و افهام به آن ممکن نیست و قدری که عقول قاصره ما به آن می رسد به حدی است که اگر عمرها در بیان آن صرف شود به انجام نمی رسد و حال اینکه آن نسبتی ندارد به آنچه علم علما و فهم حکما به آن رسیده و آن را نیز نسبتی نیست به آنچه علم انبیا به آن احاطه نموده و آنچه را علم جمیع مخلوقات محیط شده مطلقا نسبتی ندارد به آنچه از علوم که مخصوص پروردگار است بلکه علم تمام عالم در جنب علم او مستحق نام علم نیست «قل لو کان البحر مدادا لکلمات ربی لنفد البحر قبل ان تنفد کلمات ربی و لو جئنا بمثله مددا» یعنی بگو اگر دریاها برای «نوشتن» کلمات پروردگار مرکب شوند، دریاها پایان می گیرند پیش از آنکه کلمات پروردگارم پایان یابد هر چند همانند آن «دریاها» را به آن اضافه کنیم.
سطح خارجی و قابل رویت خورشید را نورسپهر گویند. بالای این لایه، منطقهٔ باریکی به نام فامسپهر قرار دارد. این قسمت هم توسط یک منطقهٔ گذرا که دمای آن به سرعت افزایش مییابد احاطه شده و در نهایت تاج خورشیدی که بسیار داغ است قرار دارد.
دومین غلاف از خارج به داخل یک عصب محیطی بوده که فاسیکولها (دسته جات عصبی) را احاطه میکند. پری نوریوم در ترمیم اعصاب محیطی نقش زیادی دارد. هر فاسیکول عصبی (دسته عصبی)، خود حاوی رشتههای عصبی حسی و حرکتی است. فاسیکولهای اعصاب محیطی اندام فوقانی و اندام تحتانی، حاوی رشتههای عصبی سمپاتیک نیز هستند. تعداد و اندازه این دستهها (فاسیکولها) در هر عصب محیطی و همچنین در نقاط مختلف آن با هم متفاوت است.
الک (کامیاران)، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان کامیاران در استان کردستان ایران است.اهالی این روستا اکثراً به کار کشاوری مشغول اند و تعداد کمی از اهالی دامداری میکنند و عده کمی هم مشغول مغازه داری هستند همچنین روستا دارای مدرسه در مقاطع ابتدایی و راهنمایی است و همچنین رو رودخانه به نام های (چم کام وچم ماویان)روستا را احاطه کرده اند و در انتهای روستا این دو رود به هم می پیوندند که به روستا شکلی شبه جزیره ای داده است.
آستانه شهری در دامنهٔ کوهستان است. این شهر از شهرهای مرتفع ایران محسوب میشود و سه رشته کوه اطراف این شهر را احاطه کردهاند و به همین دلیل یکی از نامهای این شهر در گذشتهٔ «سه سوک» بودهاست.
هوالاول والآخر و الباطن و الظاهر. ذاتش عین وجود است، غیبش عین شهود جلوه کمال وحدت از عشوه شهود کثرت است و قوام نفس کثرت بدوام ذات وحدت، عرش رحمن بر قوایم اربع قرار گرفت، نور یزدان از هیاکل امکان ظهور یافت. الرحمن علی العرش استوی و هو بالافق الاعلی، از اطلاق بتقیید آمد، از احاطه بتحدید رسید، نسیم فیض از مهب فضل در جنبش افتاد، شعاع وجود بر بقاع شهود تابش گرفت، عوالم امر وخلق پیدا شد، حقایق جزو و کل هویدا گشت. الاله الخلق والامر فتبارک الله احسن الخالقین.
هرات: شهری بزرگ است، که بخش قدیمی آن (شهر کهنه) توسط بقایای دیوارهای عظیم گِلی احاطه شدهاست. بناهای پابرجا که در احاطهٔ این دیوارها قرار دارند عبارتند از: قلعهٔ اختیارالدین، دژی از خشت پخته، متعلق به سدهٔ پانزدهم میلادی، که بر روی یک بلندی قرار دارد، و مسجد جامع، که اگرچه قسمت اعظم آن نوسازی شده، نمونههایی برجسته از تزئینات اسلامی، از خشتکاریهای غوری متعلق به سدهٔ دوازدهم میلادی تا کاشیکاریهای تیموری متعلق به سدهٔ پانزدهم و شانزدهم میلادی است.
ملک محبت کسی احاطه نکرده مرتبه یادگیری عشق را کمال ندانم
در سفر، چون شبق احاطه کند، چکند گرنه کس لواطه کند؟!
دارای ۹۵ خانوار و ۹۰۸ نفر جمعیت میباشد. أبراد روستایی است کوهستانی ودارای آب وهوای معتدل است، تقریباً در بیشتر روزهای سال کوههای اطراف روستا سرسبز است. جنگلهای انبوه از درختهای کوهستانی مانند کنار و سمر و دیگر درختان کوهستانی روستا را احاطه نمودهاست. مردم این روستا به دامداری اشتغال دارند.
احاطه یافته بر هرچه هست همت او از آنکه همت او عالم کبیر آمد
هم از احاطه تست این که در جهان ما را قدم به بتکده و سر بر آستانه تست
در بدن بزرگسالان متوسط ۵–۵٫۵ لیتر خون و همچنین حدود ۱۰ لیتر از مایع میانبافتی وجود دارد. این مایع اطراف سلولها را طوری احاطه کرده است که گویی در حال غرق شدن هستند. تمام فضای بافتها دارای مایع میان بافتی است.
اگر، ز وسعت خلقش مدد به نقطه رسد کند به دایره مرکز احاطه دایره سان
تو پادشاه و کشور هستی از آن تست ملک تو در احاطهٔ مرز و حدود نیست
شهر اراک از سوی جنوب با کوههای سفیدخانی، کوههای نظمآباد، سرخ کوه (کوه سرخه) و از سوی غرب با کوه مودر احاطه شده است. کوههای پیرامون شهر از جمله کوههای مرکزی و پیشکوههای داخلی رشتهکوه زاگرس محسوب میشوند.
بلی بعضی اوقات از عوائق غافل می گردد و بالمره وجود و هستی خود را فراموش می نماید، جمال معرفت خود را به او می نماید به نحوی که عقل او حیران و واله می شود و نزدیک به آن می رسد که دل او از عظمت الهی منشق گردد ولیکن این حالت مانند بوق خاطف می گذرد و دفعتا دل او مشغول و مشوش امور دنیویه می شود، و این لازم زندگانی در دنیاست پس تا مرگ نیامده این لذت خالی از نقصان نیست و عیش، عیش آخرت، و نشاط، نشاط آن عالم است بلکه حیات حقیقی همان است و بس: «و ان الدار الآخره لهی الحیوان لو کانوا یعلمون» و از این جهت است که هر که را کمال معرفت حاصل شد، مشتاق مرگ می شود و اگر حیات دنیا را خواهد به جهت تحصیل زیادتی معرفت می طلبد هر چه معرفت زیاد شد مشاهده روشن تر و قوی تر می گردد همچنان که هر چه تخم بیشتر و پاکیزه و نیکوتر است، زرع آن افزون تر و نیکوتر است و شکی نیست که معرفت خدا به جایی می رسد که بالاتر از آن مرتبه نباشد، چون دریای معرفت را ساحلی نه، و احاطه به کنه جلال او و جمال خداوندی محال است پس می شود که عارف به خدا طول عمر به جهت زیادتی معرفت طلبد.
بیرون ز احاطه جهانیم برتر ز زمین و از مکانیم
کرم خاکی یک کرم حلقوی بدون مهره با اسکلت هیدرواستاتیک است که با استفاده از حرکت پریسالتیس حرکت میکند. اسکلت هیدرواستاتیک آن شامل یک حفره بدن پر از مایع است که توسط یک دیواره بدن قابل توسعه احاطه شدهاست. این کرم با محدود کردن شعاعی قسمت قدامی بدن خود حرکت میکند، و در نتیجه از طریق فشار هیدرواستاتیک افزایش طول مییابد. این منطقه منقسم به صورت خلفی در امتداد بدن کرم پخش میشود. در نتیجه، هر بخش به جلو گسترش مییابد، سپس شل شده و مجدداً با بستر تماس میگیرد، با موهای زائد مانند مو مانع از لغزش عقب میشود. سایر بی مهرگان، مانند کاترپیلارها و میلیپدها نیز با استفاده از نواحی اطراف بدن حرکت میکنند.