آبژ

معنی کلمه آبژ در لغت نامه دهخدا

( آبژ ) آبژ. [ ب ِ ] ( اِ )سرشک آتش. || نام گیاهی که آن را بومادران گویند. ( شمس اللغات ). و رجوع به آبید و آبیز شود.

معنی کلمه آبژ در فرهنگ معین

( آبژ ) (بِ ) ( اِ. ) شرارة آتش .

معنی کلمه آبژ در فرهنگ فارسی

( آبژ ) ( اسم ) شرار. آتش
سرشک آتش نام گیاهی که آنرا بومادران گویند

معنی کلمه آبژ در ویکی واژه

شرارة آتش.

جملاتی از کاربرد کلمه آبژ

این روستا در دهستان آبژدان قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۱۱۲ نفر (۲۳خانوار) بوده‌است.
زبان آبخازی به دو لهجه تقسیم می‌شود: آبژو و بزیب که عمدتاً به جهت خصوصیات آوایی از یکدیگر قابل تمیزند. نخستین مطالعهٔ جامع و علمی دربارهٔ زبان آبخازی توسط محقق و قفقازشناس نامی پ.ک.اوسلار انجام شده‌است. علاوه بر آن، او مؤلف اولین دستور زبان آبخازی است که حتی امروز قابل استفاده است.
آبریزکی، روستایی از توابع بخش آبژدان شهرستان اندیکا در استان خوزستان ایران است.
آبژدان شهری از توابع شهرستان اندیکا در استان خوزستان ایران است. این شهر در نزدیکی شهرمسجدسلیمان و در میان سد شهید عباسپور وگدار لندر از بزرگترین سدهای کشور قرار دارد
آب بید، روستایی از توابع بخش آبژدان شهرستان اندیکا در استان خوزستان ایران است.
اسلام‌آباد، (شاه آباد) روستایی از توابع بخش آبژدان شهرستان اندیکا در استان خوزستان ایران است.اهالی روستای اسلام آبادازتیره های_سبزعلی وند_بازی وند_گوله وند
آب چهرو، روستایی از توابع بخش آبژدان در استان خوزستان ایران است.
آهنگری، روستایی از توابع بخش آبژدان شهرستان اندیکا در استان خوزستان ایران است.
آب‌کولک، روستایی از توابع بخش آبژدان شهرستان اندیکا در استان خوزستان ایران است.
آبژدان سفلی، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان رامهرمز در استان خوزستان ایران است.