حاسر

معنی کلمه حاسر در لغت نامه دهخدا

حاسر. [ س ِ ] ( ع ص ) نعت فاعلی از حسر. برهنه. ( منتهی الارب ). || مبارز که زره و خود یا سپر نداشته باشد. ( منتهی الارب ). مرد بی خود، مرد برهنه بی درع و جوشن و خود. بی زره. بی زره و بی خود. ( مهذب الاسماء ). مقابل مقنّع: حین قیل له اتلقی عدوک حاسراً. ج ، حُسّر. ( منتهی الارب ). و حواسر. ( مهذب الاسماء ). || گشن بازمانده از گشنی. ( منتهی الارب ). || امراءة حاسر؛ زن برهنه ذراع و بی معجر. ج ، حواسر و حُسّر.

معنی کلمه حاسر در فرهنگ معین

(س ِ ) [ ع . ] (ص . ) ۱ - بی زره . ۲ - بی خود. ۳ - برهنه .

معنی کلمه حاسر در فرهنگ عمید

دریغ خورده، حسرت خورده.

معنی کلمه حاسر در فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - بی زره بی خود ۲ - برهنه

معنی کلمه حاسر در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] حاسر به کسر سین سر برهنه را گویند. عنوان یاد شده در بابهای طهارت، حج و جهاد آمده است.
حاسر به معنای سر برهنه می باشد.
احکام حاسر
کسی که میت را درون قبر می گذارد و نیز طواف کننده هنگام زوال، مستحب است سر برهنه باشند.از آداب جنگ این است که رزمندگانی که زره بر تن و کلاه خود بر سر دارند (دارع) پیشاپیش نیروها و آنان که بی کلاه خودند (حاسر) پشت سر آنان قرار گیرند.

معنی کلمه حاسر در ویکی واژه

بی زره.
بی خود.
برهنه.

جملاتی از کاربرد کلمه حاسر

این تحاسر نمود که: إِنْ هِیَ إِلَّا فِتْنَتُکَ. آن گه خویشتن را دریافت، و بنعت عجز و شکستگی بازگشت، از در هیبت و اجلال درآمد. حکم بکلیت با حق افکند که: تُضِلُّ بِها مَنْ تَشاءُ وَ تَهْدِی مَنْ تَشاءُ. بدین قناعت نکرد که زبان ثنا بگشاد. تضرع و زاری در آن پیوست که: أَنْتَ وَلِیُّنا فَاغْفِرْ لَنا وَ ارْحَمْنا. نیاز و خواری خود برو عرضه کرد، و رحمت و مغفرت خواست، گفت: فَاغْفِرْ لَنا وَ ارْحَمْنا وَ أَنْتَ خَیْرُ الْغافِرِینَ.
«فَأَرْسَلْنا فِیهِمْ رَسُولًا مِنْهُمْ» و هو هود، و قیل قرنا آخرین ای ثمود و هی عاد الآخرة، «فَأَرْسَلْنا فِیهِمْ رَسُولًا مِنْهُمْ» و هو صالح بن عابر، و کان صالح عربیّ اللسان و کان اشدّ زهدا من عیسی بن مریم. و کان یمشی عمره حافیا حاسرا، «فَأَرْسَلْنا فِیهِمْ» ای الیهم و افاد فیهم انّه لم یأتهم من مکان غیر مکانهم، و انّما اوحی الیهم و هو فیما بینهم، «رَسُولًا مِنْهُمْ» ای من قومه، «أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ» وحده، «ما لَکُمْ مِنْ إِلهٍ غَیْرُهُ» ای معبود سواه، «أَ فَلا تَتَّقُونَ» أ فلا تخافون عقابه.
روی انّ یهودا خرج حاسرا حافیا و جعل یعدو حتّی اتاه و کان معه سبعة ارغفة لم یستوف اکلها و کانت المسافة ثمانین فرسخا، «أَلْقاهُ» ای القی البشیر القمیص، «عَلی‌ وَجْهِ» یعقوب، «فَارْتَدَّ بَصِیراً» بعد ما کان ضریرا.