خرفت

معنی کلمه خرفت در لغت نامه دهخدا

خرفت. [ خ ِ رِ ] ( از ع ، ص ) کندفهم. کندذهن. ( یادداشت بخط مؤلف ). کودن. بیحس. مبهوت. ازکاررفته. ( ناظم الاطباء ).
خرفة. [ خ ُ ف َ ] ( ع اِ ) آنچه چیده شده از میوه. ( از منتهی الارب ) ( از تاج العروس ) ( از لسان العرب ). یقال : التمر خرفة الصائم. ( از منتهی الارب ).
خرفة.[ خ َ رِ ف َ ] ( ع ص ) مؤنث خرف. زنی که از پیری عقلش تباه شده باشد. ( از منتهی الارب ) ( از تاج العروس ).
خرفة. [ خ َ رَ ف َ ] ( ع اِ ) حکایت و قصه و افسانه و داستان خوش و پسندیده و مقبول. ( از منتهی الارب ) ( از تاج العروس ) ( از لسان العرب ).

معنی کلمه خرفت در فرهنگ معین

(خِ رِ ) (ص . ) (عا. ) ۱ - ابله ، نادان . ۲ - کندذهن .

معنی کلمه خرفت در فرهنگ عمید

۱. کودن.
۲. ویژگی کسی که براثر پیری، فساد و تباهی عقل پیدا کرده است.
* خرفت شدن: (مصدر لازم ) تباه شدن عقل براثر پیری.

معنی کلمه خرفت در فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - ابله گول نادان : (( پیری خرفت است ) ) ۲ - کند ذهن بیهوش.

معنی کلمه خرفت در ویکی واژه

(عا.)
ابله، نادان.
کندذهن.

جملاتی از کاربرد کلمه خرفت

از فیلم‌ها یا برنامه‌های تلویزیونی که وی در آن نقش داشته است، می‌توان به چندی بعد، داستان‌های ناگفتنی، بدن نئونی، کارآگاهان خصوصی، بازگشت، آدم‌خواری، مدیر شب، واحد ۷، تورنته، مأمور خرفت قانون، عشق نه، فقط دیوانگی، آبی تیره تقریباً سیاه، خانواده بزرگ اسپانیایی، ابراکادابرا، پسرعموها، احساسات متحد و شبی دوازده‌ساله اشاره کرد.
از فیلم‌ها یا مجموعه‌های تلویزیونی که وی در آن‌ها نقش داشته‌است می‌توان به آزادی‌خواهان، تورنته، مأمور خرفت قانون و تورنته ۲: مأموریت در ماربیا اشاره نمود.
«أَوْ یَکُونَ لَکَ بَیْتٌ مِنْ زُخْرُفٍ» یعنی من ذهب، یقال زخرفت الشّی‌ء اذا کملت زینته. و قوله: «حَتَّی إِذا أَخَذَتِ الْأَرْضُ زُخْرُفَها» ای کمال زینتها، و از اقتراح ایشان این بود که از خداوند خود خواه تا ترا خانه‌ای زرّین دهد و گنجهای زر و سیم بر تو گشاید تا بی نیاز شوی از آنک ترا ببازار باید رفت و طلب معاش باید کرد، چون ایشان این گفتند رسول خدا (ص) جواب داد: ما انا بالذی یسأل ربّه هذا و ما بعثت الیکم بهذا و لکن اللَّه بعثنی بشیرا و نذیرا.