اقتراب

معنی کلمه اقتراب در لغت نامه دهخدا

اقتراب. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) نزدیک شدن. ( ترجمان القرآن جرجانی ). همدیگر نزدیک شدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). به همدیگر نزدیک شدن. ( ناظم الاطباء ). نزدیک آمدن. ( غیاث اللغات از لطائف ). قرب. ( المصادر زوزنی ) : اقتربت الساعة وانشق القمر. ( قرآن 1/54 ).

معنی کلمه اقتراب در فرهنگ معین

(اِ تِ ) [ ع . ] (مص ل . ) نزدیک شدن .

معنی کلمه اقتراب در فرهنگ عمید

به همدیگر نزدیک شدن.

معنی کلمه اقتراب در فرهنگ فارسی

بهمدیگرنزدیک شدن
( مصدر ) نزدیک شدن نزدیک آمدن .

معنی کلمه اقتراب در ویکی واژه

نزدیک شدن.

جملاتی از کاربرد کلمه اقتراب

ای دل ترسنده از نار و عذاب با چنان دست و لبی کن اقتراب
منت خدایرا که بداد اتفاق سعد چشم مرا بخاک جناب تو اقتراب
کرده با لفظ بدیع تو معانی اقتران جسته با جاه رفیع تو معانی اقتراب
قوله: «اقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسابُهُمْ» ای یوم حسابهم و هو یوم القیامة. کقوله: «اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَ انْشَقَّ الْقَمَرُ». مفسران گفتند ناس اینجا اهل مکه‌اند و منکران بعث، و روا باشد که بر عموم رانند و بدان جمله مردمان خواهند، یعنی قرب و دنا محاسبة اللَّه ایّاهم و مجازاته لهم علی اعمالهم و انّما قال ذلک لانّ ما هو آت قریب. می‌گوید نزدیک آمد وقت محاسبت بندگان و مجازات ایشان بر اعمال نیک و بد ایشان، یعنی قیامت آمدنیست و آمدنی آمده گیر و نزدیک شده گیر، و گفته‌اند معنی اقتراب آنست که آنچه مانده است از دنیا باضافت آنچه بگذشت کمست و اندک. مصطفی (ص) گفته: «اقتربت الساعة و لا یزداد الناس علی الدنیا الّا حرصا و لا تزداد منهم الّا بعدا.
سیمت نگرفتم از آن که نیست سویت پی سیم اقتراب من
منهیان رفتند دربار ولیعهد ملک کاشکارا شد کنون در وعد ساعت اقتراب
یوسف ار بر رشتهٔ مهرش نکردی اعتصام یونس ار بر درگه قربش نجستی اقتراب
ای ایاز گشته فانی ز اقتراب هم‌چو اختر در شعاع آفتاب
هشتم ولی بار خدا آنکه بر درش هفتم سپهر راست به عجز اقتراب‌ها
مقرون به قرب حضرت بیچون شد آنکه او سلمان صفت نمود به وصل وی اقتراب