خیشوم

معنی کلمه خیشوم در لغت نامه دهخدا

خیشوم. [ خ َ ] ( ع اِ ) بینی. || بن بینی. ( منتهی الارب ) ( از تاج العروس ) ( از لسان العرب ). بیخ بینی ، اقصای انف. ( یادداشت مؤلف ). || اندرون بینی. ( زمخشری ) ( منتهی الارب ) ( از تاج العروس ) ( از لسان العرب ). || پرده دماغ. ( ملخص اللغات حسن خطیب ). استخوان بینی. ( یادداشت مؤلف ). || قسمت شامه از رأس. || دماغه کوه و پیش آمدگی کوه. ( منتهی الارب ) ( از تاج العروس ) ( از لسان العرب ). ج ، خیشیم در همه معانی.

معنی کلمه خیشوم در فرهنگ معین

(خِ ) [ ع . ] (اِ. ) ۱ - بینی . ۲ - بن بینی . ج . خیاشیم .

معنی کلمه خیشوم در فرهنگ عمید

مجرا یا قسمت درونی بینی.

معنی کلمه خیشوم در فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - بینی . ۲ - بن بینی . ۳ - اندرون بینی . ۴ - قسمت شامه از راس آن . ۵ - دماغ. کوه پیش آمدگی کوه . جمع : خیاشیم .

معنی کلمه خیشوم در فرهنگستان زبان و ادب

[زبان شناسی] ← حفرۀ خیشوم

معنی کلمه خیشوم در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] ‏خَیْشوم پرده حائل میان دو سوراخ بینی است. این عنوان در باب دیات به کار رفته است.
خیشوم در لغت به معنای انتها و بن بینی و نیز خود بینی آمده است؛ لیکن در کلمات فقها به تبع روایت معتبر ظریف به پرده حائل میان دو سوراخ بینی که «وتره» نامیده می‏شود تفسیر شده است. برخی «روثه» را نیز به همین معنا تفسیر کرده‏ اند.
احکام خیشوم
بنابر قول مشهور، از بین بردن روثه دیگری موجب ثبوت نصف دیه بر جانی است. بسیاری از فقها «روثه» را به «خیشوم» تفسیر کرده ‏اند.
اگر بر اثر جنایت، یکی از نرمه‏های بینی شکافته شود و به خیشوم برسد، دیه آن بنابر قول گروهی، صد دینار و بنابر قول برخی، پنجاه دینار است. و اگر عکس آن صورت گیرد؛ یعنی خیشوم شکافته شود و به نرمه بینی برسد، بنابر تصریح برخی، دیه آن ۶۶ و یک سوم دینار است.
بنابر قول مشهور، دیه بریدن یکی از دو نرمه بینی، همراه خیشوم دو سوم دیه کامل است.

معنی کلمه خیشوم در ویکی واژه

بینی.
بن بینی.
خیاشیم.

جملاتی از کاربرد کلمه خیشوم

در سطر «خواندن نمی‌تواند»، استفاده از همخوان‌های خیشومی «ن» و «م» می‌تواند نشان‌دهندهٔ ناامیدی و ناخشنودی شاعر باشد، زیرا این واج‌ها دارای صدایی شبیه نق‌نق آهسته هستند. نیما در پایان شعر بر استیصال، گنگی و ناامیدی تأکید می‌کند.
مصوت‌های خیشومی در عربی سنتی (قدیمی) وجود دارد، اما در متون و گفتار معاصر و عربی استاندارد وجود ندارد. راه املایی برای علامت‌گذاری مصوت‌های خیشومی وجود ندارد. اما زمانی که قرآن خوانده می‌شود، یک روش سیستماتیکِ تدریس، به‌عنوان بخشی از قواعد ضروریِ تجوید به‌کار گرفته می‌شود. صداهای دماغی معمولاً در زمانی که «ن» به «ی» ختم می‌شود، وجود دارد.
در واقع این اشعار از واپسین متون تاریخی زبان طبری است؛ زیرا با نابودی دودمان‌هایی که دنبالهٔ اسپهبدان طبرستان بودند، ترویج فرهنگ پهلوانی طبرستان و دوران ادبیات رزمی و بزمی آن به سر می‌رسد. گرچه تمام الفاظ با آوانگاری اصیل طبری نوشته شده‌اند، ولی در اشعار مذکور «فارسی‌گرایی» نیز دیده می‌شود. به‌طور مثال در این اشعار از «ا» به جای «و» در موضع پیش از صامت خیشومی استفاده شده‌است.[یادداشت ۱]
در بیشتر زبان‌ها واکه‌هایی (مصوِّت‌هایی) که در مجاورت حروف بی‌صدای (همخوان‌های) خیشومی هستند، تا حدودی یا به‌طور کامل با کاهش یا کم‌کردن نرم‌کام به‌صورت طبیعی جذب و با روش خیشومی تولید می‌شوند. گرچه تعدادی از سخنرانان از این موضوع اطلاع دارند.
ساختار مهره‌ها و جمجمه -مخصوصاً بخش خیشومی آن- هم این ماهی را به چهاراندامان شبیه می‌کند. مدت‌ها پیش از ابداع فنون مدرن اسکن و تحلیل رایانه‌ای، جزئیات جمجمه‌ی استوارباله به‌روشی پرزحمت‌تر بررسی شده بودند. [در این روش] سنگواره‌ی جمجمه را میلی‌متر به میلی‌متر می‌ساییدند و در هر مرحله چند عکس از آن می‌گرفتند. بعد، با استفاده از توالی این عکس‌ها، شبیه‌ساخت‌هایی مومی از هر لایه‌ی نازک جمجمه می‌ساختند. در این فرایند، خود سنگواره نابود می‌شد،اما مدل مومی کاملی به‌دست می‌آمد که به دانشمندان امکان می‌داد درون و بیرون جمجمه ماهی را مطالعه کنند.
ز عجز، مظلوم، آورده آب در دیده ز خشم، ظالم افگنده باد در خیشوم
وان قاری عاری به‌گه غنه و ادغام خیشوم بر از باد کند همچو یکی دم
در زبان چینی، واکهٔ خیشومی به‌صورت مدام جریان هوا را از طریق بینی و دهان انتقال می‌دهد و تولیدکنندهٔ یک نوع صدای با کیفیت ثابتِ قابل‌تحمل است. آن یک نوع واکه خیشومی است که به‌صورت هم‌زمان و زبرزنجیری ادا می‌شود. در مقابل، در فرانسوی و پرتغالی، واکه‌ها انتقالی هستند که در آن‌ها نرم‌کام به محدودکردن گذرگاه هوای دهان منتهی می‌گردد. در زبان‌هایی که انتقال واکهٔ خیشومی دارند، عموماً واکه‌های خیشومی، کمتر از واکه‌های دهانی هستند.