معنی کلمه خندریس در لغت نامه دهخدا خندریس. [ خ َ دَ ] ( ع اِ ) می کهنه. شراب کهنه. ( از منتهی الارب )( از تاج العروس ) ( از لسان العرب ). ج ، خنادر. || گندم کهنه. ( منتهی الارب ). منه : حنطة خندریس.
جملاتی از کاربرد کلمه خندریس خندریس است و عجوز است و سلاف است و رحیق ابنه الکرم و ابوالعشره و بنت العنب است