معنی کلمات "دانشنامه آزاد فارسی" - صفحه 23
- خزرج
- خسروشهر
- خوش نما
- خرانق
- سازمان برنامه و بودجه
- دیاگرام
- طاق نصرت
- ربک
- ربیع الاول
- ربی
- رشیدالدین فضل الله
- دجاجه
- زایران
- روح پرور
- دم اسب
- ریش بز
- راوانا
- دارستان
- راما
- زانت
- رافیا
- رخ گرد
- روان شناسی
- راحیل
- ساق پا
- دو و میدانی
- راه ابریشم
- راوندیه
- زازا
- دالوند
- رازان
- راسل
- زاله
- راولپندی
- ریف
- رژیم غذایی
- روان ساز
- زبان کوچک
- باقلا
- آلت
- آمرزش
- آتشگاه
- آناتولی
- اعيان
- اغراق
- حق الناس
- دیگپایه
- دیوباد
- آشی
- مخبون
- مختصات
- مختصر
- مخالف
- مخرج مشترک
- مخلوط
- مخروط
- مخروطی
- مخزن
- مخصص
- مخچه
- مدال
- مداد
- مدار
- مدان
- مداین
- مدعی
- مدر
- مدنی
- مده
- مدور
- مدلول
- مدرسه
- مدیریت
- مدیوم
- مدیحه
- مدیر فیلمبرداری
- مذهب
- مراقبه
- مراد
- مربا
- زانوبند
- زانوزده
- روتنیوم
- روح الارواح
- رنگ دانه
- رقطا
- رنجر
- رد مظالم
- راک اند رول
- راس الخیمه
- رانگون
- راه اهن
- رادیومتر
- آموزشگاه
- دیگ پایه
- ذات الجنب
- خطابیه
- داریال
- داستایفسکی
- دندان نیش
- خاقانیان
- دل کور
- دمگل
- دنبلی
- دستغیب
- دعای صباح
- دعای عهد
- دعای فرج
- دزفولی
- درون زاد
- درویش علی
- درازروده
- درامد
- درایه الحدیث
- دایره البروج
- دایکندی
- خزرها
- دارابگرد
- خروس جنگی
- دحیه کلبی
- خرم دشت
- گواش
- گواهی نامه
- گواهی
- گوبلن
- گوتو
- گوتی
- گوجه فرنگی
- گودرز
- گودرزیان
- گوش
- گوشت
- گوشتخوار
- گوشته
- گوهر
- گوهرشاد
- گورخر
- گوسفند
- گوا
- گوار
- گوریل
- گوری
- گهر
- زبدی
- زبولون
- زبید
- زبیده
- رامسس دوم
- ربیع الاخر
- ربیع الثانی
- راشل
- روپوست
- رواناب سطحی
- روشنگری
- مربع
- مراق
- مرثیه
- مرتد
- مرحله
- مرجانی
- مرجح
- مرزه
- مردم شناسی
- مردمک
- سگ زبان
- سپیداج
- سنبله ای
- سپر گرمایی
- سلیم بن قیس هلالی
- سریه
- سفره ماهی
- سرطان زا
- سرف
- سرپانتین
- سان انتونیو
- سانتوس
- سان فرناندو
- سارلا
- رادکان
- ردالعجز علی الصدر
- زمین وار
- رعد و برق
- ردیه
- رازمیان
- گندمی
- رنگ بری
- گنگ دژ
- گنگ
- گهواره
- گند
- گندم
- گو
- گناه
- گنبد
- گنج باد آورد
- گنج شایگان
- گنجایش
- گنجه
- مریخ
- گلیم