اغراق. [ اِ ] ( ع مص ) غرقه کردن. یقال : اغرقه فی الماء فغرق. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ). غرق کردن. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). غرق گردانیدن. تغریق. ( از اقرب الموارد ). غرقه کردن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( المصادر زوزنی ) ( ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ). || پر گردانیدن کاسه را. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). پر کردن جام : اغرق الکأس ؛ ملأها. ( از اقرب الموارد ). || سخت کشیدن کمان را. یقال : اغرق النازع فی القوس. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). و کمان سخت کشیدن. ( آنندراج ) ( از منتخب بنقل غیاث اللغات ). بنهایت کشیدن کمان. یقال : اغرق النبل ؛ اذا بلغ به غایة المد فی القوس. ( ازاقرب الموارد ). کمان پر درکشیدن. ( تاج المصادر بیهقی ). کمان پر کردن و کشیدن. ( المصادر زوزنی ). || مبالغه کردن در مدح و ذم و جز آن. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ). مبالغه کردن. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). مبالغه کردن. در امری اطناب کردن : اغرق فلان فی الشی ٔ؛ بالغ فیه و اطنب. ( از اقرب الموارد ). || ( اصطلاح بدیع ) نوعی مبالغه است. صاحب غیاث اللغات آرد: اغراق آن مبالغه را گویند که بحسب عقل ممکن باشد و به اعتبار عادت ، محال نماید و آنکه بعادت وعقل هر دو محال باشد آن را مبالغه غلو نامند. ( از غیاث اللغات ) ( از آنندراج ). محمد شمس قیس رازی آرد: اغراق در صنعت سخن آنست کی در اوصاف مدح و هجا و غیر از آن ، غلو کنند و مبالغت نمایند و وجوه مدایح بحسب تفاوت درجات ممدوحان مختلف است و بر موجب اختلاف احوال ایشان در ارتفاع و اتضاع متفاوت و از عیوب مدح یکی آنست که از طرفی [ دو طرف ] افراط و تفریط بیرون برند. ( المعجم فی معاییر اشعار العجم ص 358 ). مؤلف کشاف اصطلاحات الفنون از کتاب مطول آرد: مبالغ سه قسم بیش نیست اول آنکه مدعا بحکم عقل و عادت ممکن باشد و آن را «تبلیغ» گویند مانند بیت زیر از امروءالقیس : فعادی عداء بین ثور و نعجة دراکا و لم ینضح بماء فیغسل. که تحقق مفاد شعر از نظر عقل و عادت ممکن است. دوم آنکه از نظر ممکن و از روی عادت محال باشد که آن را «اغراق » گویند. مانند این بیت : و نکرم جأنا مادام فینا و نتبعه الکرامة حیث مالا. که تحقق مفاد آن هرچند از نظر عقل اقناعی ندارد ولی بطور عادی تحقق پذیر نیست. سوم آنکه هم از نظر عقل و هم از روی عادت ممتنع باشد که آن را «غلو» گویند. و فرض دیگر که بحسب عادت ممکن و از نظرعقل محال باشد، امکان ندارد. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ذیل ماده «بلغ» ). و رجوع به حدائق السحر و نفائس الفنون شود. مأخوذ از تازی ، مبالغه در گفتار خواه مدح باشد و یا ذم و مبالغه در کردار. ( ناظم الاطباء ). گزاف گویی ، گزاپ و مبالغت در مدح و ذم و جز آن. گزاف کاری. ( یادداشت بخط مؤلف ).
معنی کلمه اغراق در فرهنگ معین
( اِ ) [ ع . ] ۱ - (مص م . ) غرق کردن . ۲ - (اِمص . ) مبالغه کردن .
معنی کلمه اغراق در فرهنگ عمید
۱. زیاده روی کردن در توصیف کسی یا چیزی. ۲. (ادبی ) در بدیع، مبالغه و افراط و زیاده روی در مدح یا ذم کسی یا چیزی، گزاف گویی، مانند این شعر: هرگز کسی نداد بدینسان نشان برف / گویی که لقمه ای ست زمین در دهان برف (کمال اسماعیل: ۴۰۷ ).
معنی کلمه اغراق در فرهنگ فارسی
غرق کردن ، مبالغه کردن، مبالغه وافراط وزیاده روی درمدح یاذم کسی یاچیزی ، گزافگویی ۱ - غرق کردن . ۲ - ( اسم ) مبالغه و افراط در مدح یا ذم کسی . ۳ - گزاف گویی . جمع : اغراقات . سیف الدین از امرای ترک سلطان جلال الدین منکبرنی .
معنی کلمه اغراق در دانشنامه عمومی
اغراق (ترانه توئنی وان پایلتس). «اغراق» ( به انگلیسی: The Hype ) ترانه ای نوشته و ضبط شده از گروه دونفره موسیقی آمریکایی توئنی وان پایلتس از پنجمین آلبوم استودیویی شان سنگر ( ۲۰۱۸ ) است.
معنی کلمه اغراق در دانشنامه آزاد فارسی
اِغراق (در لغت به معنی کشیدن کمان) اصطلاحی در بدیع. بزرگ نمایی و افراط در سخن که عقل آن را بپذیرد، اما وقوع آن ممکن به نظر نیاید: زان مِی که گر سرشکی از آن درچکد به نیل/صد سال مست باشد از بوی او نهنگ (رودکی). بسیاری از تعبیرات روزمره اغراق آمیزند. مثل «سیل اشک» یا «علف زیر پا سبز شدن».
معنی کلمه اغراق در دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] اغراق در لغت معنی سفت کشیدن کمان است و در اصطلاح بدیع زیاده روی نامعقولی است در توصیف کس یا چیزی. در اغراق گوینده با تصرف ذهنی خود، حالت یا صفتی را از وضع طبیعی و عادی که دارد، کوچک تر یا بزرگ تر جلوه می دهد و بدین ترتیب تصویری در ذهن خواننده یا شنونده به وجود می آورد؛ از این رو آنچه حد زیبایی یا قابل قبول بودن اغراق را تعیین می کند، صرف دوری یا نزدیکی آن به واقعیت نیست؛ بلکه زیبایی و تناسب تصویری است که به اغراق ارائه می شود و نیز این نکته که شاعر بتواند با مهارت، امری را که محال به نظر می آید ممکن جلوه دهد. ارزش بزرگ نمایی یک واقعیت ارزش بزرگ نمایی یک واقعیت ـ در شعر ـ از آنجاست که شعر، هنر تجسم بخشیدن به عواطف با ابزار زبان است. پس هنگامی که عاطفه ای مانند شادی، عشق، نفرت و... بسیار شدت و غلیان یافته باشد، بهترین وسیله ی تجسم بخشیدن به این گونه عواطف، یاری گرفتن از اغراق است. بررسی مبالغه ...
معنی کلمه اغراق در ویکی واژه
esagerazione غرق کردن. مبالغه کردن.
جملاتی از کاربرد کلمه اغراق
کس ار یک بد کند ز آوازهاش صد بد پدید آید که بر اغراق دارد خوی، طبع دانی و سامی
در وبسایت راتن تومیتوز، ٪۷۴ از ۸۰ بررسی منتقدین مثبت است و این فیلم میانگینِ امتیاز ۶٫۴/۱۰ را در اختیار دارد. اجماع این وبسایت چنین مینویسد: «استخراج ۲ بزرگتر، جسورتر، و از برخی جهات حتی بهتر از نسخه قبلی است و هیجانانگیزِ اکشن اغراقآمیزی است که به درستی انجام شدهاست.» این فیلم در متاکریتیک، که از میانگین وزنی استفاده میکند، بر اساس نظر ۲۹ منتقد امتیاز ۵۷ از ۱۰۰ را کسب کرده که نشانگر «نقدهای مختلط یا متوسط» است.
مول معتقد بود که فروید از طریق پیشنهاد درمانگر بر تحریف خاطرات بیمارانش تأثیر میگذارد و او تأثیر تمایلات جنسی را در علتشناسی روان رنجورها اغراق میکند. مول افزود که او روش درمانی فروید را در درمان بیماران روان رنجور امتحان کرد، اما دریافت که همانطور که فروید ادعا میکند، تمایلات جنسی هیچ نقش برجسته ای ایفا نمیکند.
لیس فی الدار غیره باقی غیره عندنا کر اغراقی
هرچهاغراقکنم وصف تو نتوانم از آنک پایهٔ وصف تو آنسوترک است از اغراق
بیست و هشتم محرم است، قرب اندیش خدمت قبله گاهی حاجی آمدم، پریشانش دیدم موجب پرسیدم؟ شطری رنج امیدگاهی ارباب را موافق تحریر حضرت و تقریر روندگان اعادت کرد. زیادت از آنچه نگارش توان، از هوشم اثر و از خویشم خبر نماند.جز دعای صحت پاک وجودش به نقد چاره ای ندیدم. اگر یاران تیتال بازم به اغراق زبان بازی معیوب نسازند، به جرات می گفتم دردش به دل و رنجش را به جان خریدارم. به حقوق صفا سوگند چندان پراکنده حواسم و پریشان قیاس که مزید بر آن متصور نیست. چنان وجود مبارک که چون فضل خدائی فیضش عام است و بی بذل اقدامش پخته آمال پخته خواران و خامکاران خام فرسوده آسیب و آسوده فراش باشد. اگر چه صباحی دو جای هزار دریغ است، من و امثال من که به اقتضای فقدان اثر و نقصان خطر دردی از نهاد دوست نتوانیم پرداخت و گردی بر گونه دشمن افشاند، شکسته مزاج و سال ها گرفتار علاج باشیم، حکایتی و جای شکایتی نیست.
در دوران دولت محمود احمدینژاد که بخشی از آن مصادف با ریاست وی بر سازمان غذا و دارو ادعاهایی مبنی بر ساخت دارو برای بیماریهای سخت همچون ایدز و ام اس و همانند با تبلیغات فراوان مطرح گردید. پس از پایان دولت احمدی نژاد رسانهها نوشتند که اغلب این موارد غیر واقعی یا اغراقآمیز بودهاست.
آلونسو دی اوجدا در نبرد ویگا ریال (همچنین معروف به نبرد جاکویمو است) نیز سهم گرفت و اسپانیاییها تحت فرماندهی او فاتح میدان بودند. براساس گزارش نوشته شده توسط لاس کاساس، ارتش بومی متشکل از ده هزار جنگجو بود، در حالیکه اسپانیاییها تنها چهار صد نفر سرباز بودند. هویداست که این ارقام بهگونه اغراقآمیزی بیان شدهاست. اوجدا در ۱۴۹۶ میلادی به اسپانیا بازگشت.
عالم حنفی علی القاری (مرگ در ۱۶۰۶) نیز بعدها این ایده را ادامه داد. او در رساله ضدشیعه خود به نام شم العوارض فی ذم الروافض او حدیثی را از علی بن ابیطالب نقل میکند که: «دو نوع انسان بر من هلاک میشوند: عاشق اغراقآمیز و متنفر افراطی.» او باور دارد که که عاشقان اغراقآمیز رافضیها و متنفران افراطی خوارج هستند. از سوی دیگر، اهل سنت ، علی را بسیار دوست دارند و بنابراین در میانه متعادل قرار دارند (الوسط الذی هو القسط). القاری معتقد است از آنجایی که اهل سنت از مبالغهای که در حدیث علی گفته میشود، دوری میکنند، آنها «شیعه علی» واقعی هستند.
در نظرسنجی اتحادیه ضد افترا که در سال ۲۰۱۴ انجام شد ۵۶ درصد ایرانیان احساسات ضدیهود داشتهاند. بر اساس این نظرسنجی ۱۸ درصد معتقد بودند یهودیان دربارهٔ هولوکاست اغراق میکنند. ۶۴ درصد معتقد بودند علت نفرت از یهودیان رفتار یهودیان است. در میان کشورهای خاورمیانه این کمترین میزان یهودستیزیست.
امروزه بحمدالله نه اثری از تملّق و اغراق در جراید و مطبوعاتمان به چشم میخورد و نه نشانی از ریاکاری و ظاهرسازی وُعّاظُ السلاطین، وجود دارد که مردم تشنهٔ تعریضی و انتقادی [از نوع اشعار سراسر تعریض و انتقاد منظومهٔ افسانهها] باشند.
در کلیات یوسفی از آقابابا مخمور چنین یاد شدهاست: «در زمان دولت خاقان جنت مکان، فتحعلی شاه قاجار، استاد آقا بابای مخمور سرآمد استادان عصر خود بود.» در همین رساله، تقسیمبندی موسیقی ایرانی به دوازده دستگاه به آقابابا مخمور نسبت داده شدهاست و نام آنها نیز چنین آمدهاست: راستپنجگاه، نوا نِشابور، همایون، ماهور، رُهاب، شول [شور] و شهناز، چهارگاه مخالف، سهگاه، دوگاه، زابل، عَشیران، نیریز. با این همه، از آنجا که این اطلاعات احتمالاً به واسطهٔ رجبعلیخان کرمانی، شاگرد آقابابا و از مطربان دربار فتحعلی شاه نقل شدهاست، حدس میزند که وصفِ استادی آقابابا آمیخته با اغراق باشد.
بت بلا فتنه چمن ماه ملک حور پری هر چه گویم همه نسبت به تو اغراق آید
بکر معنی را بود در سادگی حسن دگر بی صفا از زیور اغراق می گردد سخن
خوی دارند جمله بر اغراق به طریقی که شرح آن نتوان
ریچارد فولتس میگوید: «گمان میرود مردمان ایران بزرگ - منطقهٔ فرهنگی که از خاورمیانه تا قفقاز، خوارزم، ماوراءالنهر، بلخ و پامیر امتداد دارد و مردمان آن مادها، پارسها و پارتها و سغدیان بودند - پیش از اسلام همگی آیین زرتشتی داشتند». این دیدگاه اگرچه در میان دانشمندان رواج دارد اما تا حدی هم اغراقآمیز است. فولتس استدلال میکند: «اگرچه ایرانیان معابد، نمادها و اساطیر مذهبی مشابه داشتند اما در حقیقت خدایان متعددی پرستیده میشدند، علیالخصوص میترا خدای پیمانها و آناهیتا خدای آبها. اما خدایان دیگری هم برحسب زمان و مکان یا بر حسب گروههای مختلف مورد پرستش قرار میگرفتند».
بوبژه که در شعرم اغراق نیست صریح است و پاکیزه و جانفزا
منعش کنید از سفر و در میان منع اغراق در صعوبت رنج سفر کنید
در تحلیلی که رون آموندسون از مقالات مربوط به آن انجام داد و بوسیلهٔ جامعه شکاکان منتشر شد مشخص شد که در نتایج اعلام شده در پژوهش اصلی اغراق شده و یادگیری موارد جدید از طریق مشاهده و در طول زمان و از بین رفتن نسل پیشین گروه میمونها بودهاست. او دریافت که سرعت یادگیری نیز سالها طول کشیده و امری ناگهانی نبودهاست.
مخدوم من: امشب که نمیدانم کدام شب هفته است و چند ساعت از دسته رفته، مجلس انسی آراسته، بل محفل قدسی پیراسته داریم و جمعی از مخادیم و احباب، تشریف شریف دارند که هر چه در دنیا و عقبی مامول دل ها و جان ها است، در فیض خدمت و نیل صحبت ایشان است و بس و در اسباب بسط و صحبت و عیش و عشرت؛ به هیچ وجه نقص و ناتمامی نیست، مگر فرقت ملازمان سامی که گویا مجمع ما، بی مقدم شما سپهری بی فروغ مهر است و جمعی بحضور شمع و گلشنی بی وجود گلبن و عقدی بی رابطه نظم و سلکی بی واسطه عقد و کعبه بی منی و مشعر و جنتی بی تسنیم و کوثر و کفی بالله شهیدا؛ آن چه عرض کرده ام نه اغراق منشیانه است ونه تکلف شاعرانه، نه از قبیل خصوصیت های اهل زمانه و به جان عزیز شما که این بار دوری حضور شما دخلی بهر بار ندارد و تاثیری در دل و جان ناتوان کرده که فوقی بر آن ممکن و مقدور نیست.