دارابگرد

معنی کلمه دارابگرد در لغت نامه دهخدا

دارابگرد. [ گ ِ ] ( اِخ ) یکی از پنج کوره ( شهرستان ) ایالت فارس در قدیم «خشکی فارس را در قدیم پنج کوره گرفته اند چون اردشیرخوره ، واصطخر و دارابجرد و شاپورخوره و قبادخوره و در هر یک چند ولایت و شهر بوده و هست. و حدود آن کورها تا ولایت عراق عجم و خوزستان و لرستان شبانکاره و بحر فارس پیوسته است ». ( نزهةالقلوب حمداﷲ مستوفی چ لیدن ص 113 ). رجوع به دارابجرد و داراگرد شود.

معنی کلمه دارابگرد در فرهنگ فارسی

شهری در استان هفتم ( فارس ) در جنوب دریاچه نیریز و آن مرکز شهرستان داراب است .

معنی کلمه دارابگرد در دانشنامه آزاد فارسی

دارابْگِرْد
شهر قدیمی (یا: دارابجرد) شهر ساسانی در استان فارس و در نزدیکی شهر داراب کنونی. هرچند دارابگرد را شهری ساسانی نامیده اند؛ اما قدمت آن به اشکانیان می رسد و در شمار شهرهای گرد و مدور اشکانی است که پیرامون آن ها حصاری خشتی چنبره می زد. در پیرامون حلقۀ دارابگرد، بازمانده های خندقی دراز و نیز ویرانه های پایه ای پل دروازه ورودی شهر به چشم می خورد. در مرکز شهر، صخره ای بلند قرار دارد.

جملاتی از کاربرد کلمه دارابگرد

شهر ایج بواسطه موقعیت جغرافیایی خود از جاذبه‌های گردشگری منحصربه‌فردی برخوردار است. در منابع کهن آمده‌است، ایج مرکز ناحیه دارابگرد ولایت فارس واقع در بخش معتدل آن بوده، و باغ‌ها و محصول میوه آن شهرت داشته‌است یا در فارسنامه ناصری از هوای این منطقه نامبرده شده و فارسنامه ابن البلخی در صفحه ۱۳۱ خود بر معتدل بودن هوای منطقه تأکید دارد.
باران‌گرد یا با گویش محلی «بارون‌گرد» به معنی شهر باران است، گرد و جرد در اسامی شهرهای ایرانی به معنای شهر، آبادی و ساخته و اثر هستند. اشکانیان و ساسانیان شهرها را بیشتر با پسوند گرد می‌ساخته‌اند همانند سوسنگرد، دارابگرد و بروگرد (بروجرد). در فارسنامه ناصری کلمه گِرد مترادف شهر آمده و ذکر شده: گرد به معنای شهر باشد و جِرد معرب آن است. (فارسنامه جلد ۲ ص ۱۳۰۶).
در روایت طبری آمده‌است که اردشیر مؤسس سلسله ساسانی برای آموزش به درخواست پدرش بابک به نزد تیری، خواجه گوچهر شاه استخر، فرستاده شد. بعدها اردشیر جانشین تیری به عنوان ارگبد دارابگرد شد. اردشیر توانست چندین فتح محلی انجام دهد و سپس به پدرش نامه نوشت تا علیه گوچهر قیام کند. پاپک چنین کرد و گوچهر را کشت و تاج‌وتخت او را گرفت. این آخرین باری است که طبری از گوچهر یا خاندان بازرنگی یاد می‌کند و سایر مطالب دربارهٔ بازرنگیان در منابع متأخر همگی برگرفته از طبری هستند. سکه‌ای به نام گوچهر یا بازرنگی یافت نشده‌است.
در دورهٔ ساسانی و اوایل اسلام این کوره از شیراز تا خلیج فارس و جزایر خارگ و قشم، از شرق تا دارابگرد و از غرب تا بیشاپور و کازرون را در بر می‌گرفت.