معنی کلمه رشیدالدین فضل الله در دانشنامه آزاد فارسی
(یا: رشیدالدین طبیب) دولتمرد و بزرگ ترین مورخ دوران ایلخانی ایران. در خانواده ای یهودی زاده و پرورده شد. مانند پدرش، طب آموخت و به خدمت ایلخانان مغول ایران درآمد (۶۶۳ـ۶۸۰ق). در ۳۰سالگی اسلام آورد و رسالاتی چند در کلام اسلامی نگاشت. در عهد غازان خان، در مقام وزیر، به جای صدرالدین زنجانی، با سعدالدین ساوجی در وزارت شریک شد (۶۹۷) و تا پایان عمر همچنان وزیر بود. او را معمار اصلی اصلاحات اداری دورۀ غازان خان دانسته اند. با قتل سعدالدین ساوجی، در عهد اولجایتو، تاج الدین علیشاه گیلانی، رقیب سرسخت رشیدالدین، با او در وزارت شریک شد و سرانجام با دسیسۀ این رقیب، خواجه رشیدالدین به مسموم کردن اولجایتو متهم و به دستور ابوسعید، فرزند اولجایتو کشته شد. اموال او را مصادره و رَبعِ رشیدی، کوشک وی در تبریز را، غارت کردند؛ اما بعداً پسرش غیاث الدین به وزارت ایلخانان رسید. شهرت او بر پایۀ تاریخ بزرگ وی، جامع التواریخ استوار است، که تاریخ جهانی است و بخشِ مغولان آن مهم ترین تألیف دربارۀ امپراتوری مغول به شمار آمده است. این اثر چنان اعتباری دارد که نویسندۀ آن را «اولین مورخ جهانی» خوانده اند. رشیدالدین در این تألیف تاریخ دنیای شناخته شده تا آن زمان را از خلقت آدم تا زمان خود آورده است. وقف نامۀ ربع رشیدی محفوظ مانده، که قمستی از آن به خط خود واقف است؛ از آثار دیگرش: آثار و احیاء و مکاتبات رشیدی، یا سوانح الافکار رشیدی.