معنی کلمه گوشته در دانشنامه عمومی
از گوشته توده ای داغ و صعودکننده از ماگما ( همان مذاب ) منشأ می گیرد که به آن زبانهٔ گوشته می گویند.
بخشی از گوشتهٔ زمین در عمق کمتر از حدود ۷۰۰ کیلومتر را روگوشته ( گوشته فوقانی ) می گویند. به بخشی از گوشتهٔ زمین، از عمق ۷۰۰ تا ۲۹۰۰ کیلومتر زیرگوشته گفته می شود. بخشی از گوشتهٔ بالایی زمین، واقع در زیر سنگ کُره که سست است و در آن ماگما تولید می شود، سست کُره نام دارد.
گوشته (جانداران). گوشته ( به انگلیسی: Flesh ) ، اصطلاحی برای برخی از بافت های نرم جانداران است. جانداران مختلف چندسلولی دارای بافت های نرم هستند که ممکن است «گوشته» نامیده شوند. در پستانداران، از جمله انسان، «گوشته» بافت های عضلانی و چربی را پوشش می دهد، اما برای نمونه بافت مغز را پوشش نمی دهد.
در زمینه آشپزی به گوشته حیوانات ( و گهگاه گیاهان ) گوشت گفته می شود.
در گروه های خاص حیوانی مانند مهره داران، نرم تنان و بندپایان، گوشته به ترتیب از ساختارهای غیرگوشته ای بدن مانند استخوان، پوستک و اسکلت بیرونی متمایز می شود.
در گیاهان، گوشته بافت نرم است که ساختارهایی مانند میوه های خوراکی را تشکیل میدهد، در مقابل ساختارهای سخت مانند میوه های غیرگوشته ای و چوب است. در قارچ ها، «گوشته» به تراما ( Trama ) ، قسمت نرم و داخلی قارچ یا بدن میوه اشاره دارد.
استفاده محدودتر از این ممکن است در برخی از زمینه ها مانند هنرهای تجسمی وجود داشته باشد، جایی که «گوشته» ممکن است فقط به پوست قابل رویت انسان اشاره کند، در مقابل قسمت هایی از بدن که توسط لباس و مو پوشانده شده است. «گوشته» به عنوان توصیف کننده رنگ، معمولاً به رنگ پوست مایل به صورتی/ رنگ پوست کمرنگ انسان قفقازی اشاره دارد.