معنی کلمه مدرسه در لغت نامه دهخدا
مدرسه. [ م َ رَ / رِ س َ / س ِ ] ( ع اِ ) آنجا که درس دهند و درس خوانند. آموزشگاه. مکتب. دبستان. دبیرستان. جای تدریس. جای آموختن علوم و فنون.
- مدرسه ابتدائی ؛ مدرسه ای که در آن کودکان نوآموز را درس آموزند و دوره ٔآن در ایران شش سال بود و اکنون پنج سال است. دبستان.
- مدرسه دولتی ؛ مدرسه ای که از طرف دولت و با هزینه دولتی تأسیس شده باشد و از شاگردان آن بابت حق التعلیم پولی نگیرند یا مبلغی اندک گیرند. مقابل مدرسه غیر دولتی و مدرسه ملی.
- مدرسه راهنمائی ؛ مدارسی که اخیراً در ایران تأسیس شده است و دانش آموزان را پس از گذراندن دوره پنج ساله ابتدائی بدانها هدایت کنند تا با آموختن مقدماتی از فنون و حرف متداول برای خدمات آزاد اجتماعی آماده شوند. این مدارس در نظام جدید آموزشی ایران جانشین دوره اوّل دبیرستانهاست.
- مدرسه عالی ؛ مدرسه ای که در آن کسانی درس خوانند که دوره دوم متوسطه را گذرانده باشند. دانشگاه.
- مدرسه غیرانتفاعی . رجوع به مدرسه ملّی شود.
- مدرسه متوسطه ؛ مدرسه ای که بین دبستان ( اکنون بین دوره راهنمائی ) و مدرسه عالی است و دوره آن شش سال ( اکنون 4 سال ) است. و دانش آموزان آن در رشته های گوناگون علم و ادب درس خوانند.
- مدرسه ٔملی ؛ مدرسه ای که هزینه شخص یا اشخاصی را میپردازند و از دانش آموزان و یا دانش جویان در مقابل تعلیم ، پول دریافت می کنند. مدرسه غیرانتفاعی.