دل کور

معنی کلمه دل کور در لغت نامه دهخدا

دل کور. [ دِ ] ( ص مرکب ) کوردل. سیاه دل. مقابل روشن دل. ( آنندراج ) :
بیا تا در می صافیت راز دهر بنمایم
بشرطآنکه ننمائی به کج طبعان دل کورش.حافظ.|| بی ذوق. کودن. ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه دل کور در فرهنگ عمید

۱. کودن.
۲. بی ذوق.
۳. تیره دل.

معنی کلمه دل کور در فرهنگ فارسی

کور دل . سیاه دل .

معنی کلمه دل کور در دانشنامه آزاد فارسی

دلِ کور
رمانی به فارسی، نوشتۀ اسماعیل فصیح، در ۱۳۵۲ش. توصیفی از تغییر و تحولات تهران طی سال های ۱۳۰۰ تا ۱۳۵۰ش است. هر مرحله از این تغییرات، از ورای سرگذشت یکی از پسران ارباب حسن آریان، به شیوۀ یادآوری گذشته، بیان می شود. مشخص ترینِ آنان مختار، متجاوزی حریص، است که با استفاده از کمبودهای زمان جنگ، تاجری صاحب نام می شود. نویسنده به شیوه ای ناتورالیستی، به تأثیر وراثت و محیط بر شخصیت های اثر نیز توجه کرده است.

جملاتی از کاربرد کلمه دل کور

ایا مناسب دل کور ابله ملعون ز کور بختی دایم دراوفتاده بدام
که کجا رفت خواهی ای دل کور منش گویم خموش تا لب گور
الا ای از حریصی با دل کور بماندی در حرص را مرگست مرهم
از همه ذرات جهان ظاهرست یار، اگر دیده دل کور نیست
تا چنان گردد که می‌خواهد دلش آن دل کور بد بی‌حاصلش
نظر عصا کش من شد سوی تو واین غم را بچشم سوی دل کور رهنمون کردم
دریده باد دل کور دشمنانت بخشت بریده باد سر شوم دشمنانت بگاز
ز جان تو چشم بدان دور باد همی دشمنت چشم و دل کور باد
چشم سیاه تو دید دل ز برم برپرید فتنهٔ خاقانی است این دل کور کبود
این دل کور بیشتر بر زنخت گذر کند مرگ به خنده در شود کور چو بگذرد به چه