گنگ
معنی کلمه گنگ در لغت نامه دهخدا

گنگ

معنی کلمه گنگ در لغت نامه دهخدا

گنگ. [ گ َ ] ( اِخ ) شهری است خرم به ترکستان ، بهارخانه نیز گویندش از غایت خوشی. ( حاشیه فرهنگ اسدی نخجوانی ). بهارخانه ای است و شهری است به ترکستان. ( نسخه ای از لغتنامه اسدی ). نام شهری است که در شرق خطا واقع است ، گویند شب و روز همیشه درآنجا یکسان است ، یعنی هر یک دوازده ساعت میباشد و هوای آن در نهایت اعتدال بود چنانکه پیوسته در آنجا بهار باشد، و گنگ دژ همان است. ( برهان ). رجوع به گنگ دژو گنگ بهشت و بهشت گنگ شود. || نام بتکده ای است از بتکده های چین. نام بتخانه ای است در ترکستان و گویند آن بتخانه را کیکاوس ساخته است :
تا چون بهار گنگ شد از روی او جهان
چشمان خسروانی مانند گنگ شد.خسروانی.برفتند از آن سوی ببْهشت گنگ
به جایی نبودش فراوان درنگ
تهی کرد و شد با سپه سوی گنگ
بهانه نجست و فریب و درنگ.فردوسی.گشاده شد این گنگ افراسیاب
سر بخت او اندرآمد به خواب.فردوسی.از کف ترکی دلارامی که از دیدار اوست
حسرت صورتگران چین و نقاشان گنگ.معزی.زمین ز باد صبا شد نگارخانه چین
چمن ز فیض هوا شد بهارخانه گنگ.ازرقی.تضمین کنم به قافیه تنگ بیتکی
از شعر خویش کآن به خوشی چون بهشت گنگ.سوزنی. || مطلق بتکده ( ؟ ) :
یکی گنگ بودش به سان بهشت
گلش مشک سارا بد و زَرْش خشت.فردوسی. || رودخانه ای باشد بسیار بزرگ در ملک هندوستان و منبع آن کوههای سوالک است و ازملک هندوستان و بنگاله گذشته به عمان میریزد و هندوان بدان اعتقاد بسیار دارند و در آن آب غسل کردن و مردهای خود را سوختن و خاکستر و استخوانهای آنها را در آن آب ریختن فوز عظیم و سبب درجات و مزیل سیئات می دانند. ( برهان ). نام رودی بسیار بزرگ در هندوستان که فیزوم نیز گویند و فرنگیان گانژ خوانند و این رود که منبع آن کوهستان سوالک است از جمنا و اﷲآباد گذشته مشروب میکند بنارس و پاتنا و شاندرناگور و کلکته را... ( ناظم الاطباء ). آب گنگ به هند از کوهها[ ی ] مابین ملک ختای و هند برمی خیزد و اهل هند این آب را چنانکه مسلمانان آب روم را سخت متبرک دارند و گویند منبعش از بهشت است و از آن آب تا دویست فرسنگ به تبرک برند و عظما و کبرا را به وقت وفات بدان غسل دهند و اکفان خود را بدان آب برآرند و معابد خود را بدان شویند. طول این رود سیصد فرسنگ باشد. ( نزهةالقلوب چ گای لسترانج ص 219 ). یکی از رودهای بزرگ آسیاست که در شمال شبه جزیره هندوستان جاری است و از کوه هیمالیا سرچشمه گرفته از بلاد اﷲآباد و بنارس و پتنه گذشته به خلیج بنگاله میریزد. طول این رود تقریباً 3100 کیلومتر ( 443 فرسنگ ) است. شعب معروف آن عبارتند از جمنا و سن از جانب راست و گومتی و گندک و گوگرا از جانب چپ. عرض رود گنگ گاه به 4500 ذرع و عمق آن به هشت ذرع میرسد و در ثانیه 80000 قدم مکعب آب به دریا میریزد. هندیان رود گنگ را مقدس میشمارند و آب آن را در انجام شعائر دینی برهما به کار می برند. ( تمدن قدیم تألیف فوستل دو کولانژ فرانسوی ترجمه نصراﷲ فلسفی ص 501 ). پهنای این رود 1300 اِستاد ( تقریباً یک فرسنگ ) و عمق آن بیش از هر رود دیگرهند است. ( ایران باستان پیرنیا ص 1804 ). به عقیده هندوها رود مذکور اول در آسمان بوده با ریاضت یکی ازراجگان مقدس به زمین آورده شد... ( فرهنگ نظام ) :

معنی کلمه گنگ در فرهنگ معین

( ~ . ) (اِ. ) = کنگ : امرد قوی جثه .
( ~ . ) (اِ. ) جزیره .
( ~ . ) (اِ. ) بادی است که گویند به سبب سودا در بدن مردم به هم می رسد و بن موها می خارد و تا موی را نکنند خارش برطرف نمی شود.
(گَ ) (ص . ) خمیده ، کج ، کوژ (مادرزاد و غیره ).
( ~ . ) (اِ. ) لولة سفالی که برای عبور آب در زیر زمین کار می گذاشتند.
(گُ ) [ په . ] (ص . ) لال ، بی زبان .
( ~ . ) (ص . ) نیکو، خوب ، زیبا.

معنی کلمه گنگ در فرهنگ عمید

مرد قوی جثه.
۱. خمیده، کج.
۲. دارای پشت خمیده، قوز.
جزیره: همان گه سپاه اندر آمد به جنگ / سپه همچو دریا و دریا چو گنگ (عنصری: ۳۵۸ ).
۱. کسی که اصلاً نتواند حرف بزند، بی زبان.
۲. [مجاز] مبهم، نامفهوم.
لولۀ سفالی که برای عبور آب در زیر زمین کار میگذاشتند، تنبوشه.

معنی کلمه گنگ در فرهنگ فارسی

اقامتگاه تابستانی خسرو پرویز که ظاهرا در نواحی دریاچه ارومیه در سر راه مراغه - تبریز در نزدیکی لیلان بوده است گویند در نزدیکی آن چشمه نفتی بوده که آتشکده آذر گشسب بواسطه آن روشن میشده است .
بی زبان، کسی که هیچ نتواندحرف بزند
( اسم ) جزیره : همانگه سپاه اندر آمد بجنگ سپه همچو دریا و دریا چو گنگ ( عنصری )
دهی است از دهستان میمند بخش مرکزی شهرستان فیروز آباد

معنی کلمه گنگ در فرهنگستان زبان و ادب

{gong} [موسیقی] سازی از دستۀ الواح

معنی کلمه گنگ در دانشنامه عمومی

گنگ (رود). گنگ ( به انگلیسی: Ganges ) ( تلفظ هندوستانی: ( /ˈɡʌŋɡə/ GUNG - gə ) بزرگ ترین رود شبه قاره هند و دارای ۲۵۰۶ کیلومتر طول است. این رود از ایالت اوتارانچاند در شمال کشور هندوستان و از مرکز کوه های هیمالیا سرچشمه می گیرد و نیز متعلق به کشور بنگلادش است و سپس از طریق یک دلتا به خلیج بنگال می ریزد. در کنارهٔ رود گنگ مزرعه های حاصل خیز و شهرهای بزرگی قرار گرفته اند. این رود برای پیروان آیین هندو تقدس دارد.
↑ دائرةالمعارف کودکان و نوجوانان ↑ مشارکت کنندگان ویکی پدیا. «Ganges». در دانشنامهٔ ویکی پدیای انگلیسی، بازبینی شده در ۱۹ سپتامبر ۲۰۰۸.
معنی کلمه گنگ در فرهنگ معین

معنی کلمه گنگ در دانشنامه آزاد فارسی

گَنْگ (Ganges)
گَنْگ
(یا: گَنْگا) مهم ترین رود شبه قارۀ هند به طول ۲,۵۱۰ کیلومتر. از کوه های هیمالیا سرچشمه می گیرد و در مسیر جنوب شرقی از بنگلادش می گذرد و به خلیج بنگال می ریزد. یامونا در کنار کلکته(جمنا)، با ۱,۳۸۵ کیلومتر طول، مهم ترین ریزابۀ آن است که نزدیک الله آباد به گنگ می پیوندد. رود براهماپوترا در دلتای گنگ در بنگلادش به رود گنگ می پیوندد. مهم ترین و غربی ترین شاخابۀ تجاری گنگ، که به خلیج بنگال منتهی می شود، رود هوگلی است. رود گنگ مقدس ترین رود نزد هندوهاست که به نام الهه گنگ نامیده شده است. هزاران زایر به بنارس (وارانسی) و الله آباد می آیند تا خود را در آب های گنگ شست وشو دهند. در این جا هندوها اجساد و مردگان خود را می سوزانند و خاکستر آن را به رود گنگ می ریزند. رود گنگ تا پیش از رسیدن به جلگه های هردوار در جهت جنوب غربی و سپس جنوب شرقی تا دلتای خود جریان می یابد و از این جا در جهت جنوب روان می شود و به خلیج بنگال می ریزد. این رود در نیمۀ دوم مسیر خود که از میان دشت ها می گذرد، ریزابه های مهمی را دریافت می کند که غالباً از دامنه های جنوبی هیمالیا سرچشمه می گیرند، این ریزابه ها عبارت اند از رامگنگا، گومتی، گاکرا (گوگرا) در ایالت اوتار پرادش؛ گَندَک، بوری گندک، گوگری، و کوسی، در ایالت بیهار. رودهای سون و یامونا ریزابه های مهم جنوبی رود گنگ به شمار می روند. رود گنگ سابقاً از خلیج بنگال تا الله آباد قابل کشتی رانی بود، اما کاهش جریان های آن بر کشتی رانی در رود تأثیر منفی داشته است.

معنی کلمه گنگ در ویکی واژه

muto
لال، بی زبان.
نیکو، خوب، زیبا.
خمیده، کج، کوژ (مادرزاد و غیره)
لولة سفالی که برای عبور آب در زیر زمین کار می‌گذاشتند.
جزیره.
بادی است که گویند به سبب سودا در بدن مردم به هم می‌رسد و بن موها می‌خارد و تا موی را نکنند خارش برطرف نمی‌شود.
کنگ: امرد قوی جثه.
~ به معنی گشاد، مانند انگشتری که برای انگشت بزرگ باشد یا شلواری که برای تن بزرگ باشد. بؤ شالوار منهَ گنگ نِه این شلوار به من بزرگ است.

جملاتی از کاربرد کلمه گنگ

کند هر آینه غیبت حسود کوته دست که در مقابله گنگش بود زبان مقال
ابوکامل مصری در قرن نهم میلادی کاربرد اعداد منفی و اعداد گنگ را ابداع کرد
به نزد رام نیکو سیرت آورد چو گنگ از آسمان باگیرت آورد
همی کشید سپه تا به آب گنگ رسید نه آب گنگ، که دریای ناپدید کنار
از اثبات کانتور در مورد ناشمارا بودن اعداد حقیقی و شمارا بودن اعداد گویا نتیجه می‌شود که تقریباً تمام اعداد حقیقی گنگند.
ابوکامل نخستین ریاضیدانی است که اعداد گنگ را مطرح کرد فیبوناچی از خوانندگان آثار او بود که بدینصورت میتوان گفت ابوکامل اثر بزرگی در تکوین ریاضیات در غرب داشته است
از هول پاره گشته ظفر جوی را جگر وز بیم گنگ گشته سخن گوی را زبان
این فیلم قسمت دوم فیلم استاد، همسر و گنگستر است در سال ۲۰۱۸ قسمت سوم این فیلم با نام استاد، همسر و گنگستر ۳ ساخته شد.
چو جا در آب کرد آن راح ت جان ز رشک گنگ جان داد آبِ حیوان
جز مگر مرغی که بد بی‌جان و پر یا چو ماهی گنگ بود از اصل کر
سپاه تو ز پس و او در آب گنگ از پیش به حرق و غرق چنین شد شمار از آتش و آب
از دوران پیش از تاریخ در نزدیکی ازندریان سنگنگاره‌هایی بازمانده است.. بیشتر نقوش این سنگ‌ها، نقش گرگ، گوزن، و سگ‌سانان است همچنین در بین آنها نقوش نمادین زیادی نیز مشاهده می‌شود یکی از این نقوش، نقش بزهایی است که شاخ‌های بلندی دارند. نقوش انسانی موجود روی این سنگ‌ها نیز روایتگر شکار انسان‌های کمان به دست است. ابعاد یکی از تخته سنگهای بزرخگ موجود در این محوطه ۱۲ در دو و نیم متر است که روی آن ۱۰۴ نقش ایجاد شده و به نظر می‌رسد که یکی از بزرگترین سنگ نگاره‌های مجموعه‌ای ایران باشد.
چو خاکستر بمانَد من نمانم به آب گنگ، در کن استخوانم
زین رو هزاران کاروان بشکسته شد از ره روان زین ره بسی کشتی پر بشکسته شد بر گنگ‌ها