زبان کوچک
معنی کلمه زبان کوچک در لغت نامه دهخدا

زبان کوچک

معنی کلمه زبان کوچک در لغت نامه دهخدا

زبان کوچک. [ زَ ن ِ چ َ / چ ِ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) گوشت زبان شکل کوچک آویخته در حلق. ( فرهنگ نظام ). ملاز. ملازه. کده. لهات. کام.

معنی کلمه زبان کوچک در فرهنگ فارسی

گوشت زبان شکل کوچک آویخته در حلق ملاز کده کام لهات

معنی کلمه زبان کوچک در دانشنامه عمومی

زبان کوچک یا مَلازه ( به انگلیسی: Palatine uvula ) اندام کوچک مخروطی شکلی است که در حلق و در بخش نرم کام قرار دارد. این اندام از بافت های پیوندی به همراه برخی غدد گوارشی مخروطی شکل، به همراه بافت های عضلانی تشکیل شده است. وظیفهٔ زبان کوچک جلوگیری از ورود آب و مواد غذایی به درون بینی است که مانند دریچه اپی گلوت ( برچاکنای ) برای نای است.

معنی کلمه زبان کوچک در دانشنامه آزاد فارسی

زبان کوچک (uvula)
ساختاری عضلانی و امتدادیافته از سق نرمدهان، در بخش خلفی سق سخت، به سمت پایین. در انسان، طول آن از ۲۰ تا ۵۰ میلی متر متغیر است. این اندام هنگام بلع بلند می شود و گاهی برای تولید اصوات در هنگام تکلم نیز به کار می آید.

جملاتی از کاربرد کلمه زبان کوچک

خداوند تعالی فرصت دهد اما مهمل ننهد. خطا در سخن چون آبله در روی بود. زبان کوچک حجمی عظیم جرم است. آتش از طلا نکاهد.