روپوست

روپوست

معنی کلمه روپوست در فرهنگ عمید

قشر خارجی پوست، سطح خارجی پوست جانوران یا اندام گیاه، اپیدرم.

معنی کلمه روپوست در فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - طبقه سطحی جلد که تشکیل شده از طبقات شاخی در فوق و طبقه مالپیگی در زیر . اولین ردیف طبقه مالپیگی که از سلولهای فعال و زایا تشکیل شده در زیر پوست قرار گرفته است بشره . ۲ - طبقه خارجی و سطحی پوست گیاهان که معمولااز یک ردیف سلول ساخته شده بشره .

معنی کلمه روپوست در فرهنگستان زبان و ادب

{epiderm} [زیست شناسی] 1. خارجی ترین لایۀ پوست که فاقد رگ های خونی است 2. خارجی ترین لایۀ ساقه و ریشه و برگ

معنی کلمه روپوست در دانشنامه عمومی

روپوست (گیاه شناسی). روپوست گروهی معمولا یک لایه ای از یاختەها می باشند که روی برگ ها، گلها، ریشهها، و شاخههای گیاهان را پوشش می دهند. این لایه، مرزی میان گیاه و محیط پیرامونی اش را پدیدمی آورد. روپوست در جلوگیری از هدرروی آب ( با استفاده از لایه پوستک روی آن ) - داد و ستد گازها، تراوش ماده های دگرگشتی، و درون کشی آب و کانیها ( به ویژه در ریشهها ) نقش دارد روپوست در ساقه جوان ریشه جوان و برگ به همراه پوستر که قرار دارد اما ریشه مسن و ساقه مسن گیاه دو لپه رو پوست ندارند بلکه پیراپوست دارند. برخی یاخته های روپوست تمایز یافته و زنده میشوند ( البته در اندام های هوایی گیاه ) و میتوانند به یاخته های ترشحی، نگهبان روزنه و کُرک تبدیل شوند. یاخته های نگهبان روزنه برخلاف یاخته های روپوست و یاخته های ترشحی و کُرک، میتوانند فتوسنتز انجام دهند.

معنی کلمه روپوست در دانشنامه آزاد فارسی

روپوست (epidermis)
بیرونی ترین لایۀ یاختهای در پیکر موجود زنده. در گیاهان و بسیاری از بی مهره گان، مانند حشرات، متشکل از یک لایۀ یاخته ای است. در مهره داران، از چندین لایه از یاخته ها تشکیل می شود. روپوست گیاهان و بی مهره گان اغلب نوعی کوتیکول (پوستک) بیرونی غیریاخته ای دارد که موجود زنده را از خشک شدن حفظ می کند. در مهره داران، مانند خزندگان، پرندگان، و پستانداران، بیرونی ترین لایۀ یاخته ها مرده است و لایۀ ضد آب سختی، با نام پوست، را می سازد.

جملاتی از کاربرد کلمه روپوست

پس از قطع عضو، روپوست طی یک تا دو ساعت محل پارگی را می‌پوشاند و ساختاری به نام بافت پوششی زخم به وجود می‌آورند.
اندام آیمر یک اندام حسی است که در آن روپوست دگرگون شده‌است تا پاپیلای پیازدار را پدیدآورد. تئودور آیمر در سال ۱۸۷۱، آن را برای نخستین بار در موش کور اروپایی یافت. بسیاری از موش‌های کور این اندام را دارند، به ویژه موش ستاره‌پوزه که ۲۵۰۰۰ تا از آنها را به شکل بازوچه‌های حسی بر روی یک پوزه منحصر به فرد دارد. این اندام از توده‌ای از یاخته‌های روپوستی ساخته‌شده‌است و با زواید عصبی میلین‌داری که از درم می‌آیند، عصب داده شده‌است. این زواید، ورم‌های پایانه‌ای را درست در زیر لایه کراتیندار بیرونی روپوست پدیدمی‌آورند.