رادکان
معنی کلمه رادکان در لغت نامه دهخدا

رادکان

معنی کلمه رادکان در لغت نامه دهخدا

رادکان. [ دِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان کوهپایه بخش مرکزی شهرستان گرگان که در 54هزارگزی جنوب باختری گرگان واقع است. ناحیه ای است کوهستانی و سردسیر و سکنه آن 200 تن است. آب آن از چشمه سار تأمین میشود و محصول آن غلات ، حبوب و مقدار کمی برنج و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. زنان پارچه های نخی و کرباس میبافند راه آن نیز مالرو میباشد. در هنگام تابستان عده ای از آبادی گرگان بدین ده میروند. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3 ).
رادکان. ( اِخ ) برجی مقبره مانند است که در نزدیک بندرگز واقع است. ( از تاریخ صنایع ایران ص 235 ).
رادکان. ( اِخ ) برجی مقبره مانند که درنزدیک قوچان واقع است. ( تاریخ صنایع ایران ص 235 ).
رادکان. ( اِخ ) دهی است جزء دهستان دودانگه بخش ضیأآباد شهرستان قزوین. واقع در 12000 گزی ضیأآباد، کنار راه شوسه همدان. کوهستانی وسردسیر و آب آن از قنات و رودخانه ابهرچای است. سکنه آن 191 تن است. محصول آن غلات و کشمش و یونجه و شغل اهالی زراعت است. از آثار قدیم امامزاده ای دارد. راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 ).
رادکان. ( اِخ ) نام یکی از دهستانهای بخش حومه شهرستان مشهد است. حدود دهستان : از طرف شمال و شمال خاوری کوه هزار مسجد، جنوب و جنوب باختری دهستان چناران ، باختر بکوه تخت رستم محدود است ، رودخانه کشف رود از این دهستان سرچشمه میگیرد و تا پل خاتون جریان پیدا می کند.موقعیت دهستان کوهستانی و جلگه و هوای آن معتدل و سالم است. آب این دهستان از رودخانه و چشمه سار و قنوات تأمین میشود. محصول عمده عبارت است از غلات ، پنبه ،کنجد، بن شن ، انواع میوجات و اشجار. محصول دامی : روغن ، پنیر، پشم ، پوست بحد وفور و صادرات معتنابهی دارد. زیرا ساکنان این دهستان علاوه بر شغل زراعت مالدار میباشند. این دهستان از 34 آبادی تشکیل شده و دارای 8391 تن جمعیت است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).
رادکان. ( اِخ ) مرکز دهستان رادکان بخش حومه شهرستان مشهد که در 88هزارگزی شمال باختری مشهد سر راه شوسه قدیمی مشهد به قوچان واقع است موقعیت آن جلگه و دارای هوای معتدل است. سکنه آن 2350 تن که فارسی زبان میباشند. آب آن از رودخانه وقنات و محصولات آن غلات و پنبه است. شغل اهالی زراعت و مالداری و قالیبافی است و راه آن اتومبیل رو میباشد. دبستان هم دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).

معنی کلمه رادکان در فرهنگ فارسی

مرکز دهستان بخش حومه شهرستان مشهد در ۸۸ کیلومتری باختر مشهد سر راه شوسه قدیمی مشهد بقوچان جلگه معتدل سکنه ۲۳۵٠ تن .محصول غلات پنبه و شغل اهالی کشاورزی مالداری و قالیچه بافی است .
مرکز دهستان رادکان بخش حومه شهرستان مشهد .

معنی کلمه رادکان در دانشنامه عمومی

رادکان (چناران). رادکان، مرکز بخش رادکان و شهری از توابع شهرستان چناران در استان خراسان رضوی ایران است. این شهر در ۷۵ کیلومتری غرب مشهد قرار دارد. این شهر در طول تاریخ چندین مرتبه تخریب شده و بازسازی شده است.
در شمال شرق ایران، استان خراسان رضوی در شهرستان چناران و در بخش مرکزی، دهستانی قرار دارد که به بلندای تاریخ قدمت دارد و نامش «رادکان» ( Radkan ) است و در فاصله ۷۵ کیلومتری شمال غربی شهر مشهد واقع گردیده است. این منطقه در دامنه های جنوبی سلسله جبال هزار مسجد و در حاشیه دشت کشف رود قرار دارد. اگر بخواهیم به رادکان سفر کنیم، باید ۱۵ کیلومتر بعد از شهر چناران از جاده اصلی این شهر به سمت قوچان در قسمت شمال، جاده فرعی آسفالته ای را که ۹ کیلومتر طول دارد، طی طریق کنیم به شهر حکایت های تاریخ و سرگذشت ها، رهنمون می شویم. !
نام این شهر را در اصل «راتکان» یا ریشه پهلوی آن، «آرتاکانا» می دانند.
براساس کاوشها و یافته های باستان شناسی وبا توجه به شرایط اقلیمی مناسب و حاصلخیز بودن خاک، وجود رودخانه دائمی و چشمه ساران فراوان و ییلاقهای مفرح در حدود چهار هزار سال و به قولی هفت هزار سال قبل زندگی اجتماعی و مدنی در این منطقه شکل گرفته است. منطقه «رادکان» همواره پر رونق و مورد توجه حکومت گران و امراء بوده است و برپایی زندگی اجتماعی در رادکان موجب شکل گیری و تحکیم شالوده های فرهنگی گردیده است. رادکان در دوران باستان و دوره اسلامی یکی از شهرهای مهم توس بوده وهمچنین بنا به برخی از نوشته های قدیمی «توس» نام ناحیه ای از خراسان بزرگ که مرکز آن «رادکان» بوده و در این ناحیه هفتاد هزار نفر جمعیت داشته است. برخی هم رادکان را تا قبل از سلطه مغول مرکز خراسان دانسته اند وپس از برافتادن حکومت ایلخانان در ولایات مختلف و تسلط و حاکمیت دولت سربداران مدتها تحت حکومت امرای این دولت شیعه مذهب در خراسان بوده است. «مرغزار یا النگ رادکان» ( Radkan olang ) چمنزاری طبیعی بوده که به سرسبزی و زیبایی به «بهشت خراسان» شهرت داشته و محلی برای شکار و تفریح و نیز محل همایش ها، تجمع و آموزشهای نظامی و ارتش حکام و پرورش اسب بوده و رودخانه مهم «کشف رود» ( رودکاسک kask ) از داخل آن می گذشته و امروز به دلیل حفر بی رویه چاه های عمیق کشاورزی کاملاً خشکیده و اثری از آن سرسبزی دیده نمی شود. همین مرکزیت و امتیاز ممتاز باعث شد که هرگوشه و کنار این سرزمین نمودار دوره ای از تاریخ و بخشی از تمدن ایران زمین را که همواره برکانون اصیل ترین فرهنگها و ارزشهای اخلاقی تکیه داشته و از حیث فرهنگهای گوناگون، که به ویژگیهای برجسته و فضائل علمی و اخلاقی و نشاط و کوشش و هنرهای ظریفه و عشق و زیبایی آراسته بوده است که نبوغ ممتاز و فرهنگ عالی و ذوق هنری و روشهای نیک اجتماعی مردمان بردبار و استوار این مرزو بوم مورد تحسین و زبانزد جهانیان بوده را شکل می داده است.
معنی کلمه رادکان در فرهنگ فارسی

معنی کلمه رادکان در دانشنامه آزاد فارسی

دهی در استان خراسان رضوی، و بخش مرکزی شهرستان چناران، با ارتفاع ۱,۲۰۰ متر. در منطقه ای کوهستانی در ۲۰ کیلومتری شمال غربی چناران، سر راه سیدآباد به مریچگان، و در کوهپایۀ جنوبی کوه های هزار مسجد قرار دارد. اقلیم آن معتدل و خشک است. احتمالاً رضاقلی میرزا، پسر نادرشاه افشار، آن را ساخته است. در یک فرسنگی این روستا چمنی به نام اولنگ رادکان دیده می شود. خواجه نظام الملک توسی ظاهراً در رادکان زاده شده است. در این روستا، میل یا برجی، با نام میل رادکان، دیده می شود که برجی با گنبد مخروطی شکل مربوط به آغاز قرن ۷ق است.

جملاتی از کاربرد کلمه رادکان

شبی در مرغزار رادکان بود به پیش سنجر خسرو نشان بود
این روستا در دهستان رادکان قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۲۲ نفر (۶خانوار) بوده‌است.
بلفظ عذب گوهر پاش و دستت رادکان پرور بنوک کلک مشک افشان و رأی آفتاب آسا
محمدرضا شجریان تا سال ۱۳۵۰ به‌خاطر این‌که پدرش می‌خواست خانوادهٔ آن‌ها (شجریان) بیشتر با قرائت قرآن و چهرهٔ مذهبی شناخته شوند، با نام مستعار سیاوش بیدگانی با رادیو همکاری می‌کرد، ولی بعد از آن پدرش به او اجازهٔ استفاده از نام اصلی‌اش را داد. وی تا سال ۱۳۴۷ در استخدام آموزش و پرورش بود و پس از مدت زمانی تدریس و مدیریت مدارس، به وزارت منابع طبیعی انتقال یافت. وی در مدت خدمت در آموزش و پرورش در رادکان از توابع چناران به تدریس پرداخت و مدتی در این شهر سکونت داشت.
در موقع رگ چین کردن؛ آن را چنان می‌چینند که از ترکیب آن‌ها گل‌های مختلف هفت رگی و پنج رگی و… بدست آید. نمونه‌های خوب این شیوه را در اِزاره‌های خانه‌های یزد شاهد هستیم. مشهورترین گل اندازی به نام «شش بند شیرازی» معروف است که با چیدن پنج رگ آجر «که شش بند دارد» نقشی زیبا در مایه‌های هندسی به وجود می‌آورند. این گونه طرح‌ها گاه «هم رو» یا صاف چیده می‌شوند یا «هشت و گیر» یا برجسته و فرورفته هستند. نمونه‌های خوب آن را در مسجد جامع یزد شاهد هستیم. گاهی آجر و کاشی پیش بر با هم مخلوط می‌شدند و گل انداز کاشی در متن نما آجری چون نگین می‌درخشید. بهترین نمونهٔ گل انداز در برج اخنجان خراسان و برج رادکان خراسان می‌بینیم.
تا تو بحسن خود را بازار تیز کردی شد آفتاب ومه رادکان کار بسته
آرمگاه خواجه رادکان ، معروف به آرامگاه خواجه نظام الملک رادکانی، مربوط به دوره صفویه در روستای رادکان واقع شده‌است.
در ۶۶۸، در جنگ میان مغول‌ها، آباقاخان (یا پسر ارشدش ارغون) از مرغزار رادکان وارد باخرز شد و به براق، سردار شورشی مغول‌ها، پیشنهاد صلح کرد و چون براق پیشنهاد او را نپذیرفت میان آن دو جنگ درگرفت (رشیدالدین فضل‌الله، ج ۳، ص ۱۲۰–۱۲۱؛ بناکتی، ص ۴۲۹). در ۷۰۶، در زمان اولجایتو سردار او بوجای با ۰۰۰، ۳۰ مرد، که براعیان خواف و باخرز و حکام مرو و سرخس مشتمل بود، به جنگِ جمال‌الدین محمد سام حکمران هرات رفت و مدتی شهر را محاصره کرد (اسفزاری، ج ۲، ص ۷۳، ۸۱؛ میرخواند، ج ۵، ص ۴۵۷).
این روستا در دهستان رادکان قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن زیر سه خانوار بوده‌است.
این روستا در دهستان رادکان قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۱۰۱ نفر (۲۷خانوار) بوده‌است.
این روستا در دهستان رادکان قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۵۰ نفر (۱۳خانوار) بوده است.
برج چهل‌دختر دامغان برج آجری با بلندای تقریبی ۱۵ متر و محیط بیرونی ۲۳ متر و قطر درونی ۵/۵ متر است. این برج که تقریباً به سبک برج طغرل ری و میل رادکان بنا شده در سال ۴۴۶ هجری(۱۰۵۴ میلادی) به امر ابوشجاع اصفهانی ساخته شده‌است.