ذات الجنب

معنی کلمه ذات الجنب در لغت نامه دهخدا

ذات الجنب. [ تُل ْ جَم ْ ] ( ع اِ مرکب ) درد پهلو. ( مهذب الاسماء ). برسام. جُناب. نوعی بیماری پهلو. درد و آماس پهلو. ورم حارّ مولم در نواحی صدر. وَرم ِ حجاب مستبطن. دردی است به دنده ها با سرفه و تب. سینه پهلو. ورم حارّ مولم که در نواحی سینه پیدا شود که قسمتی از آن را شوصة و قسمی را برساما و قسمی را ذات الجنب ساده گویند. ورمی است حارّ که در حوالی سینه پدید آید. ( منتهی الارب ). و صاحب آنندراج گوید:ورمی باشد در حجاب که آن پرده ای است میان قلب و معده و این ورم گاه در یمین بود و گاهی در یسار و علامات آن درد پهلو با تب و ضیق النفس بود و داود ضریر انطاکی گوید: شوصة و ذات الجنب ، مرضان اتحدا مادة و علاجا و هما عبارة عن تحیز ما فسد من الاخلاط بین الاغشیة فان کان فی أحدالجانبین فذات الجنب. و علامته الحمی و منشاریةالنبض و السعال مطلقا و ضیق النفس غالباً و أسلمه البلغمی و اردؤه السوداوی و قد ینفجر و لو من خارج فی النادر و الابان استبطن الخلط غیر ما ذکر فهی الشوصة و یقال لما بین الکتفین منها ذات العرض و مقابلهاذات الصدر و منها البرسام و تقدم و تکون فی العضل و فی المنتصب و أی جهة حلتها منعت المیل الیها و النوم علیها و قد تعم فتمنع من الکون علی سائرالاشکال و علامتها یبس العصب و العضل و عدم الحرکة و علامات الخلط الغالب - انتهی. صاحب کشاف اصطلاحات الفنون گوید: ذات الجنب نزد پزشکان ورمی است حار و دردناک که در اطراف سینه یا در عضلات باطن یا در پرده اندرون ، یا در پرده حاجز بین آلات غذاء و آلات تنفس یا در عضلات خارج یا در پرده بیرون بمشارکت پوست یا بغیر مشارکت پوست عارض میشود. و بیمناک ترین انواع این بیماری آن است که پرده حاجز حادث شود که آن را ذات الجنب خالص نامند بنا بر تعریفی که شیخ کرده است ، چه شیخ بین این بیماری و بیماری شوصه فرقی ننهاده. و این بیماری را با بیماریهای برسام و شوصه الفاظ مترادف یکدیگر شناخته است. سمرقندی گوید: برسام عبارت از ورمی است که عارض میشود پرده ای را که بین جگر و معده واقع شده باشد. و آن پرده ای است که حائل بین معده و پیوسته به حجاب حاجز است. و شوصه عبارت است از ورمی که عارض میشود در دنده های پشت و ذات الجنب خالص ورمی است که عارض میگردد غشاء مستبطن مر اضلاع و حجاب حاجز را که در یکی از دو طرف پهلو واقع است. چنانکه در اقسرائی گفته و در بحر الجواهر گوید: ذات الجنب ورمی است حار و دردناک که در اطراف سینه حادث میشود. پس اگر این بیماری در عضله سینه عارض شود و خصوصاً در عضله داخل یا در حجاب اضلاع از داخل آن را شوصه نامند. و اگر در غشاء مستبطن سینه حادث گردد آن را برسام خوانند. و اگر در حجاب حاجز ایجاد شود ذات الجنب به اسم عام گویند. و صاحب ذخیره خوارزمشاهی گوید: آماسی است گرم و دردناک اندر نواحی سینه. اما اگر آماس اندر عضله های سینه باشد خاصة اندر عضله های زندرونین آن را شوصه گویند و اگر اندر غشاء باشد که زندرون سینه بدان پوشیده است و سینه را همچون بطانه است یعنی آستری ، آن را برسام گویند یعنی آماس سینه. ( سام آماس است و بر، سینه ) و اگر اندر حجاب باشد که میان احشاء برسوئین و فروسوئین ایستاده است آن را ذات الجنب گویند و بسیار باشد که اندر جگر آماسی گرم افتد و معالیق او کشیده میشود و درد آن بحجاب بازمیدهد و نفس تنگ میشود و بیمار و طبیب هر دو پندارند ذات الجنب است و... آن ذات الکبد باشد. ( ذخیره خوارزمشاهی ) : و اندر همه انواع ذات الریه و ذات الصدر وذات الجنب جهد باید کرد تا سینه از رطوبتها پاک گردد. ( ذخیره خوارزمشاهی ) .

معنی کلمه ذات الجنب در فرهنگ معین

( ~. جَ ) [ ع . ] (اِمر. ) سینه پهلو، درد پهلو.

معنی کلمه ذات الجنب در فرهنگ عمید

ورم پردۀ درونی پهلو که باعث درد پهلو و تب و تنگی تنفس و سرفه می شود.

معنی کلمه ذات الجنب در فرهنگ فارسی

درد پهلو سینه پهلو یا ذات الجنب دیافرغمائی . التهاب دیافرغما . یا ذات الجنب غشائی . التهاب غشائ جنب ریه وعشائ خارجی قلب . یاذات الجنب کاذب . ذات الجنب خفیف . یا ذات الجنبی . ( صفت ) منسوب به ذات الجنب .
درد پهلو .

معنی کلمه ذات الجنب در دانشنامه آزاد فارسی

ذاتُ الجَنْب (pleurisy)
ذاتُ الجَنْب
التهاب پردۀ جنب، همراه با ترشح مایع از سطح پرده جنب به داخل حفرۀ آن. این التهاب ممکن است حاد یا مزمن باشد. ذات الجنب معمولاً به علت عفونت ریه یا عفونت ویروسی پردۀ جنب ایجاد می شود. سرطان ریه و آرتریت روماتوئید از علل نادر ذات الجنب اند. ذات الجنب باعث احساس درد در قفسه سینه می شود و هنگام دم شدت آن افزایش می یابد. گاه این درد به نوک شانۀ طرف درگیر نیز منتشر می شود.

معنی کلمه ذات الجنب در ویکی واژه

سینه پهلو، درد پهلو.

جملاتی از کاربرد کلمه ذات الجنب

اوروفون مطالعاتی در کالبد شناسی داشت ، کتابی درباره تب کبود نوشت ، ذات الجنب را یک بیماری ریوی می دانست ، سل را با شیر و آهن زنگ زده درمان می کرد ، نارسایی در تخلیه مدفوع را از عوامل بیماری می دانست و بالاخره اعتقاد داشت خونریزی هم از سرخ رگ‌ها و هم از سیاه رگ‌ها اتفاق می افتد.