معنی کلمات حرف "گ" - صفحه 10
- گاودوش
- گاورس
- گاورسه
- گاوچران
- گاوی
- گاژ
- گبر
- گبز
- گبست
- گبه
- گت
- گتر
- گته
- گداخانه
- گداختن
- گراس
- گرانبار
- گرانجان
- گرانش
- گرانمایه
- گرانه
- گرانولیت
- گرانی کردن
- گرانروی
- گراور
- گرایستن
- گرایشی
- گرایی
- گرباس
- گربال
- گرد برانگیختن
- گرد ۱
- گرد ۲
- گردآورد
- گردآورنده
- گردآوری اطلاعات
- گرداس
- گردانی
- گردباد آتش
- گردران
- گردسوز
- گردش بسته
- گردش جو
- گردش کلی
- گردشگر
- گردشگری تاریخی
- گردن برده
- گردن شق
- گرشاسپ
- گرفت کلی
- گرفت
- گرفتار آمدن
- گرفته
- گرفتاری
- گرفتار
- گرشاسب
- گردن زدن
- گردشگری
- گردشگاه
- گردباد
- گرداگرد
- گردانیدن
- گرداننده
- گرداندن
- گردان
- گردآلود
- گرجی
- گرجستان
- گربه بید
- گربز
- گراینده
- گرایش
- گرای
- گراه
- گرانیت
- گرانی
- گرفتگی
- گرم خو
- گرم سخن
- گرم شدن
- گرم کردن
- گرم کن
- گرم
- گرمابه
- گرمابی
- گرماس
- گری
- گریان
- گریبان
- گریبانگیر
- گریبانی
- گریج
- گریختن
- گریم
- گزارشگر
- گزارم
- گاز
- گالوانیزه
- گالوانیزهکردن
- گالی
- گالیک
- گام زدن
- گام شمار
- گام ۲
- گرمایی
- گرمای نهان
- گرماگرم
- گردن بند
- گانگستر
- گانه
- گاند
- گامی
- گاماسیاب
- گام
- گردنامه
- گرمی
- گروی
- گریپ
- گسل
- گشادن
- گشاده
- گشت و گذار
- گریز
- گامبی
- گرمسار
- گرمسیر
- گرمک
- گرنه
- گرنگ
- گره هشت
- گره
- گرهی
- گرو
- گروخان
- گروس
- گروش
- گروه اسمی
- گروه انتهایی
- گروه باز
- گروه جمعی
- گروه ساده
- گروه عامل
- گروه لابی
- گروه مخالف
- گروه مرجع
- گروه نور
- گروه پنجتایی
- گروه ۳
- گروه
- گروهان
- گروهبان
- گروهه
- گروگان
- گروگر
- گرویدن
- گرویده
- گرچ
- گرچه
- گرگ آشتی
- گرگ بند
- گرگ میش
- گرگ
- گرگر
- گرگن
- گرگور
- گرگی
- گزاره
- گرگینه
- گدایی
- گرد کردن
- گلین
- گنجشک
- گوش داشتن
- گیسو
- گل
- گرکویه
- گوینده
- گرما
- گران
- گاو
- گیو
- گروران
- گروز
- گروسه
- گروسی
- گروسیوس
- گروشی
- گرون
- گرونبرگ
- گروک
- گروکان
- گرویر
- گرک
- گرکمان
- گرکن
- گرکه
- گرکو
- گرگیج
- گری بلمک
- گریانی