گرگر
معنی کلمه گرگر در لغت نامه دهخدا

گرگر

معنی کلمه گرگر در لغت نامه دهخدا

گرگر. [ گ ِ گ ِ ] ( اِ ) غله ای باشد گرد و سیاه رنگ از نخود کوچکتر و بعضی گویند نوعی از باقلاست و معرب آن جرجر باشد. ( برهان ) ( آنندراج ) ( جهانگیری ). و آن را بصفاهان گرگر گویند. ( آنندراج ). دانه ای است سیاه و گرد که در گندم زارها روید و در گلپایگان «گرگر» گویند.
گرگر. [ گ ُ گ ُ ] ( اِ ) سخنی از خشم و غضب به زیر لب گویند و آن را غرغر نیز خوانند و دندنه نیز گویند چرا که زیر لب و دندان پنهان مانده. ( آنندراج ). سخنی را گویند که کسی آهسته زیر لب گوید. ( برهان ). || صدای آب رودخانه که از فراز سوی نشیب ریزد. ( آنندراج ) ( انجمن آرا ). || ( ق ) بسیار و پی درپی. به کثرت و پیوسته : گرگر آب می آید.
- گرگر پول خرج کردن ؛ پول بسیار مصرف کردن.
- گرگر سوختن ؛سوختن با شعله بلند و با آواز خاصی مشتعل شدن آتش.
- امثال :
ما که خوردیم سیر و پر، مرگی بیفتد توی لر، قجر بمیرد گرگر.
گرگر. [ گ َ گ َ ] ( ص ، اِ ) نامی است از نام های خدای تعالی و معنی آن صانع الصنائع باشد. ( برهان ) ( آنندراج ) ( جهانگیری ) ( غیاث ) :
چو بیچاره گشتند و فریاد جستند
بر ایشان ببخشود یزدان گرگر.دقیقی.برآمد ز کوه آنکه آرام و جنبش
بدو داد در دهر یزدان گرگر.ناصرخسرو. || تخت پادشاهان را نیز گویند. ( برهان ) ( غیاث ) ( جهانگیری ) ( آنندراج ) :
وز پی تعظیم سکه اش را ز روهینای هند
شاه چین را چینیان دیهیم و گرگر ساختند.خاقانی.اگر... کر و کر گروگر گرگر گردون پایه اش را بر گردون نیفراختی... ( دره نادره چ سید جعفر شهیدی ص 38 ).
گرگر. [ گ َ گ َ ] ( اِخ ) رود کارون از درخزینه تا محل دیگری که به بندقیر موسوم است. این رود به دو شعبه تقسیم میشود، یکی از شعب آن را شعبه کوچک یا گرگر گویند. این شعبه مصنوعی است و ظاهراً در زمان اردشیر ایجاد شده است. رجوع به جغرافیای غرب ایران بهمن کریمی ص 43 و جغرافیای طبیعی کیهان ص 76 شود.
گرگر. [ گ ِ گ ِ ] ( اِخ )دهی از دهستان گاورود بخش کامیاران شهرستان سنندج ، واقع در 54000گزی شمال خاور کامیاران و 12000گزی جنوب خاور امیرآباد. هوای این منطقه کوهستانی و سردسیر است و دارای 840 تن سکنه است. آب آنجا از چشمه تأمین میشود. محصول آن غلات و لبنیات و توتون و شغل اهالی زراعت و گله داری. راه آن مالرو است در دو محل به فاصله دو کیلومتر واقع مشهور ببالا و پائین است. سکنه ٔبالا 570 تن است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).

معنی کلمه گرگر در فرهنگ معین

(گَ گَ ) (اِ. ) ۱ - دادگر، یکی از نام های خداوند. ۲ - تخت پادشاهان .
(گُ گُ ) (ق . ) بسیار و پیوسته .

معنی کلمه گرگر در فرهنگ عمید

= گروگر: چو بیچاره گشتند و فریاد جستند / بر ایشان ببخشود دادار گرگر (دقیقی: ۱۰۲ ).
۱. تخت.
۲. تخت پادشاهی.

معنی کلمه گرگر در فرهنگ فارسی

رود کارون از در خزینه تا محلی که به بندقیر موسوم است بدو شعبه تقسیم میشود یکی از شعب آنرا شعبه کوچک یا گرگر گویند . این شعبه مصنوعی است و ظاهرا در زمان اردشیر اتخاذ شده است .
گرگر سوختن . با شعل. بلند و با صدا مشتعل شدن آتش .

معنی کلمه گرگر در دانشنامه عمومی

گرگر (گدابیگ). گرگر ( به لاتین: Gərgər ) یک منطقه مسکونی در جمهوری آذربایجان است که در شهرستان گدابیگ واقع شده است. گرگر ۲۲۰۱ نفر جمعیت دارد.

معنی کلمه گرگر در دانشنامه آزاد فارسی

گَرگَر
نام شاخه شرقی رود کارون که «آب گرگر» هم نامیده می شود. در نزدیکی شوشتر پلی قدیمی بر روی آن بسته اند به نام «پل بند گرگر». این پل بر فراز مجموعۀ آسیاب ها و آبشارها قرار دارد که مسیر رودخانه گرگر را مسدود نموده و با به وجود آوردن اختلاف سطح آب رودخانه، به تونل های سه گانۀ مجموعه هدایت می شود. پیشینۀ ساخت این «پل بند» را به دوره صفویه نسبت می دهند.

معنی کلمه گرگر در ویکی واژه

بسیار و پیوسته.
دادگر، یکی از نام‌های خداوند.
تخت پادشاهان.

جملاتی از کاربرد کلمه گرگر

استفراغ می‌تواند به‌دنبال بلع آیاهواسکا رخ دهد که توسط بسیاری از شمن‌ها و کاربران باتجربهٔ آیاهواسکا به‌عنوان یک پاک‌سازی و موضوعی ضروری پس از مصرف آیاهواسکا در نظر گرفته می‌شود که از دید آن‌ها نشان‌دهندهٔ آزاد شدن انرژی منفی و احساسات ایجاد شده در طول زندگی فرد است. برخی دیگر نیز اسهال و گرگرفتگی/لرز را گزارش می‌کنند.
نسبت اشراف با دونان خطاست سر اگرگردید نتوان‌گفت پاست
صدا نیست در نبض بیمار من مگرگرد بر خیزد از بسترم
عوارض جانبی آنتی‌استروژن‌ها شامل گرگرفتگی، پوکی استخوان، آتروفی پستان، خشکی واژن و آتروفی واژن است. علاوه بر این، ممکن است باعث افسردگی و کاهش میل جنسی شوند.
زورق چرخ زموج حرکت باز استد گرش از حلم گر انسنگ تو لنگرگردد
تا حشر در امان بود از ترکتاز مرگ گرگرد عمر حزم تو حصنی کشد حصین
حضور استقامت می‌پرستد شمع این محفل به پا افتد اگرگردد سر ازگردن جدا اینجا
یاد باد آن شب‌ که یارم دل ز منزل برگرفت بار در بست و ره منزلگه دیگرگرفت
گرگرا با میش در یک گله چوپانی دهد وحش را باطیر در یک کاخ هم منظر کند
نحس گردون بر بداندیشان تو پیوسته شد سعد پیوسته همی بر شهرهای گرگری
(و حکمای پیشین که متابعت رسولان (ع) نکردند و مر کتاب های خدای را منکر شدند تا وبال فعل خویش را، بدانچه مر خویشتن را به مقر آمدن مر پیش روان خویش را به پیغامبری و بر متابعان خویش به دعوی پیغامبری- پس از آنکه مر آن را منکر بودند- دروغ زن کردند، بچشیدند و بکشیدند، نیز به دو گروه شدند : گروهی گفتند که نفس مردم پس از آنکه از جسد جدا شود نا چیز شود- هم چو نفس های نباتی و حیوانی- و بی جسد گفتند مر او را وجودی نیست البته، و او چیزی نیست مگر اعتدال کز طبایع همی پدید آید به حرکات اجسام و اجرام علوی، و پدید آمدن مردم و دیگر حیوان و نبات نه به خواست صانع مرید است تا از چرایی او باز جستن، و این گروه حشویات فلاسفه اند که دهریانند. و دیگرگروه گفتند که نفس را پس از جدا شدن او از جسد به ذات خویش قیام است.)
تونل باستانی بلیتی که آب را از رود گرگر به مجموعه آبشارها و آسیاب‌های آبی شوشتر منتقل می‌کند در سال‌های گذشته چند بار ریزش کرده‌است. تداخل تأسیسات شهری، کاهش شدید دبی کارون و کاهش رطوبت که باعث سستی ماسه‌سنگهای به کار رفته در این تونل می‌شود و همچنین ساخت ساختمان بر روی این تونل باستانی از دلایل این تخریبها اعلام شده‌است.
از غم روی که آه سردسحرگاه از جگرگرم آفتاب برآمد