گرکو
جملاتی از کاربرد کلمه گرکو
از نظر هنرمند انگلیسی راجر فرای در سال ۱۹۲۰ ال گرکو نمونه آرمانی نابغهای است که کاری را که به نظرش درست میرسید انجام میداد، بدون اینکه اهمیتی برای اینکه بیان حقیقت چه تأثیری بروی عموم میگذارد قائل شود. فرای ال گرکو را استاد پیری میدانست که نه تنها مدرن است بلکه حتی گامهای فراوانی از ما جلوتر است و راه را به ما نشان میدهد.
در روند تحول هنر گرکو سه مرحله متمایز وجود دارد. آثار مرحله نخست (۰۱۵۸۰–۱۵۷۰۹) تأثیر هنر استادان ونیزی به خصوص تیسین را بازمیتابند. محو شدن طراحی خطی، عدم محدودت رنگها، و تسلط کیفیتهای صرفاً تصویری را میتوان از مشخصات عمده این آثار دانست.
تاثیر میکلانژ، دورر و تادئو زوکارو در ترکیببندی و مضمون این اثر، و هم چنین در رفتار و آناتومی فیگورها به چشم میخورد. هر چند این تأثیرپذیری در شکلگیری این اثر نقشی حیاتی دارد، اما اراده خلاقه گرکو، این نقاشی را تبدیل به شاهکاری بسیار شخصی شده و کمال یافته میکند. یکی از وجوهی که نشان دهنده نبوغ تصویری ال گرکو هستند، در این تصویر به چشم میخورد:احساسی از پیوستگی، امتداد یافتن فیگور به نحوی که گویی با فیگور دیگر یا با محیط اطراف یکپارچه شدهاست. این احساس، که بعدها تبدیل به یکی از عناصر ثابت زیباییشناسی هنر ال گرکو شد، در این هنوز مراحل اولیه شکل گیری خود را میگذراند، و فقط در قسمتهای کوچکی از سطح تصویر تأثیر میگذارد.
برتر شمردن قوه تخیل و شهود بر سرشت سوبژکتیو و عقلانی در خلق اثر هنری اصل بنیادین سبک ویژه ال گرکو است.
در رم، ال گرکو موفق به جلب احترام و ستایش برخی از روشنفکران شده بود، اما با خصومت تعدادی از منتقدان هنری نیز مواجه بود. در طول دهه ۱۵۷۰ صومعه بزرگ کاخ ال اسکوریال هنوز در دست احداث بود. فیلیپ دوم پادشاه اسپانیا برای یافتن نقاشان خوب برای تزئین دیوارهای کاخ با نقاشیهایی با ابعاد بزرگ دچار مشکل شده بود.
در سال ۱۵۸۵، به نظر میرسد که دستیاری استخدام کرده، نقاشی ایتالیایی به نام فرانسیسکو پربسته، و همچنین کارگاهی دایر کرده که در آن به جز نقاشی، چهارچوبهای محراب و مجسمه نیز ساخته میشدهاست. در مارس ۱۵۸۶ او سفارش مراسم تدفین کنت ارگاز را دریافت کرد که امروزه شناخته شدهترین اثر او بهشمار میرود. ال گرکو در دهه ۱۵۹۷ تا ۱۶۰۷ تعدادی از خلاقانهترین آثارش را به وجود آورد.