گرچه

معنی کلمه گرچه در لغت نامه دهخدا

گرچه. [ گ ُ چ َ / چ ِ ] ( اِ ) گریچه است که تالار و خانه کوچک باشد. || نقب و زیرزمین را نیز گویند. || چاه. || زندان. ( برهان ) ( آنندراج ).

معنی کلمه گرچه در فرهنگ عمید

= اگرچه

معنی کلمه گرچه در فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - نقب زیر زمین . ۲ - چاه زندان . ۳ - خان. کوچک . ۴ - تالارخانه. ۵ - کنج بیغوله .

معنی کلمه گرچه در ویکی واژه

benché

جملاتی از کاربرد کلمه گرچه

گرچه دل روز خوش از گلخن افلاک ندید اینقدر بود که آیینه مصفا می‌کرد
بسته‌ام با آنکه اهل ملتم دل در بتان گرچه از خیل خلیلم کار آزر می‌کنم
حکم میخانه به ما بخشیده است گرچه هستیم مبتلای بلا
پس سلیمان گفت گرچه فی‌الاخیر سرد خواهد شد برو تاج و سریر
گرچه زتومیگویم در گفت نمی آئی ورچه بتو می بینم چون جانت نمی بینم
نقش جسمم اگرچه خرد بود از دلم قطره‌ها چو بحر شود
هر نبی معجزات آن همه داشت گرچه هر یک دو سه از آن افراشت
ندید گرد کمال تو گرچه از تعجیل هزار نعل بیفکند آسمان چو هلال
یکی بُد تا سخن گفت آشکاره اگرچه بود او کردند پاره
گرچه در ظاهر من از کوی تو دور افتاده‌ام لیک رویت چشم جانم را نماید منظری