( اسم ) مرضی است بسیار ساری و همه گیر و حتی عالم گیر و انتشارش سریع است . این مرض را بنام انفلو آنزا نیز مینامند . بیماری مذکور با یک تب ناگهانی شروع میگردد و در تعقیبش ضعف مفرط توام با علایم مختلف الشکل خصوصا تنفسی ظاهر میشود . گریپ اشخاص را بهر سن و بهر جنس و در هر محیطی مبتلا و آلوده میسازد . افراد ضعیف و نقاهت داران و جراحی شدگان و زائو ها نسبت باین مرض بسیار حساسند . بیماری مذکور بر اثر برخورد شخص مبتلا با دیگران ولو تماس بسیار کوتاه و همچنین بوسیل. ترشحات بینی و دهان که بر اثر سرفه و عطسه و یا حرف زدن در هوا پراکنده میشود بدیگران سرایت میکند . بطور کلی هوای مجاور بیمار ( مانند بیماری سرخک و سیاه سرفه ) دارای عوامل مرضی و ساری است .البسه و سیار اشیائ متعلق بمریض تا دو هفته نیز میتوانند خاصیت سرایت خود را نگهداند . گریپ همه گیر که اشاع. زیاد پیدا کند تا مدتی مصونیت میدهد . عامل گریپ در درج. اول با سیل پففر است و پس از آن پنوموکوک و استرپتوکوک میباشند ( مخصوصا در گریپی که استرپتوکوک زیاد باشد عوارض بسیار سخت بمریض دست میدهد ) و همچنین میکرو کوکوس کاتارالیس و استافیلو کوک و آنترو کوک و پنوموباسیل دو فریدلاند جزو عوامل مرض محسوبند . اکثر دانمشندان بنوعی ویروس فیلتران بعنوان عامل مرض معتقدند . دور. نهفتگی گریپ بسیار کوتاه و گاهی فقط چند ساعت است و از یکی دو روز تجاوز نمیکند و غفل. بیمار دچار ناراحتی ناگهانی و سردرد شدید توام با سر گیجه و درد کمر بسیار سخت و ضعف مفرط میشود . گاهی شروع بیماری در شب انجام میگیرد و با بی خوابی و توهم و گاهی هذیان و هیجان توام است و اغلب با علایم نزل. بینی و ناراحتیهای مجاری تنفسی و حلق همراه میباشد . سر درد و درد پیشانی و درد شقیقه ها و گاهی درد بالای حفر. چشم همراه با درد های تخم چشم و در درد های مفاصل و رعاف غالبا دیده میشود و در زنها قاعدگی ممکنست جلو بیفتد و حتی منور اژی ( لک دیدن ) نیز عارض شود . در گریپ تب معمولا زیاد است و بین ۳۸ تا ۴۱ درجه نوسان می یابد ولی نبض با تب تطبیق نمینماید . نبض ۸٠ تا ۹٠ ضربان دارد اما حرارت ممکنست ۴٠ درجه باشد . در اشکال سخت گریپ صورت مریض خاکی یا سربی میشود و چشمان گود رفته و لبها و گوشها بنفش و بینی باریک ( تیغ کشیده ) میگردد .
معنی کلمه گریپ در دانشنامه عمومی
گریپ (عکاسی). گریپ یک نوع خشاب باتری است که به زیر دوربین متصل می شود و دو کارکرد مفید دارد: • فراهم کردن امکانات بیش تر برای تأمین انرژی دوربین • ساده کردن عکاسی در حالت عمودی در مورد تأمین انرژی، اولین کارکرد گریپ این است که امکان پذیرش دو باتری دارد، در نتیجه دوربین می تواند دو برابر حالت معمولی انرژی داشته باشد. برای اتصال گریپ به دوربین قسمتی هم اندازهٔ باتری دارد که پس از برداشتن در ِ قسمت باتری، در آن فرو می رود. علاوه بر آن پیچی دارد که در مادگی پیچ ِ سه پایه دوربین قرار گرفته و از این طریق کاملاً محکم می شود. البته مشخص است که زیر گریپ مادگی ِ دیگری برای اتصال به سه پایه وجود دارد. گریپ (قمر). گریپ یا زحل LI ( با نام موقت اس/۲۰۰۶ اس ۴ ) یک قمر طبیعی زحل است، که در بیست وششم ماه ژوئن ۲۰۰۶توسط اسکات اس. شپرد، دیوید سی. جویت، جن کلینه و برایان جی. مارسدن براساس مشاهداتی که بین ۵ ژانویه واول ماه مه ۲۰۰۶صورت گرفته بود کشف شد. گریپ حدود ۶ کیلومتر قطر دارد. با مدار ۱۸٬۰۶۶ مگامتر هر ۹۰۶٫۵۵۶ روز یکبار به دور زحل می چرخد. انحراف آن ۱۷۲٫۷° درجه نسبت به دائرةالبروج و ( ۱۵۹٫۲° درجه نسبت به استوای زحل ) است. خروج از مرکز مدار این قمر ۰٫۳۷۳۵ است. این قمر به نام گریپ غولی از اساطیر اسکاندیناوی نامگذاری شد.
معنی کلمه گریپ در ویکی واژه
زکام، آنفلونزا. میوة درخت گریپ - فروت از تیرة مرکبات از جنس دارابی، قدری ترش، معطر و خوراکی.
جملاتی از کاربرد کلمه گریپ
شرایطی که مرگ آگریپینا را احاطه کردهاست، به دلیل تضادهای تاریخی و تعصب ضد نرون، نامشخص است. همه داستانهای زنده مانده از مرگ آگریپینا با خود و یکدیگر تناقض دارند و عموماً خیالی هستند، هر چند در سال ۵۹ میلادی امپراتور دستور ترور مادر خود اگریپینا را صادر کرد و او در شب ۲۳ مارس ۵۹ در قصر خود با یک کودتای بی سر و صدا توسط چند سرباز قاتل به قتل رسید و بعد از آن باعث پشیمانی و عذاب وجدان شدید در نرون شد.
آگریپینا قدرت را محکم به دست خود گرفت، انگار که در دست یک مرد است؛ و میخواست آن را نگه دارد؛ بنابراین، او اطمینان داد که کلودیوس، نرون را به عنوان جانشین پذیرفته. اما او (اگریپینا) میخواست که نرون هیچ اراده ای از خودش نداشته باشد و در هر کاری مطیع او باشد. به همین دلیل است که آگریپینا با دومیتیا لپیدا خواهر شوهر اول خود، نوه مارک آنتونی و اکتاویا جوانتر وارد جنگ شدیدی شد، در آخر هم اگریپینا پیروز شد".
تقریباً در زمان فوت تبیریوس، آگریپینا باردار شد. دومیتیوس پدر کودک بودن را تصدیق کرده بود. در ۱۵ دسامبر سال ۳۷ میلادی، در اوایل صبح، در آنتیم، آگریپینا پسری به دنیا آورد. اگریپینا و دومیتیوس پس از پدر دومیتوس، پسرش لوسیوس دومیتوس آهنوباربوس را نامگذاری کردند. این کودک بزرگ شد تا امپراتور نرون شود. نرون تنها فرزند طبیعی آگریپینا بود. سوئتونیوس اظهار داشت که دومیتوس از تولد پسرش توسط دوستان تبریک گفته میشود و به همین ترتیب او پاسخ داد: «من فکر نمیکنم که چیزی تولید شده توسط من باشد و اگریپینا احتمالاً میتواند برای دولت یا مردم خوب باشد».
در مجموعه زندگینامههای زنان تاریخی و افسانهای که نویسنده فلورانسی به نام جووانی بوکاچو به نام درباره زنان مشهور در سالهای ۶۲–۱۳۶۱ میلادی جمعآوری نموده و اولین نمونه منحصر به زندگینامه زنان در ادبیات غرب هست نیز داستان آگریپینا ذکر شده است.
آگریپینا در این دوره با نفوذ فوقالعاده ای که بر شوهر خود بدست آورده بود، استفاده میکرد و آن را محکم نگه داشت، و از آن حتی به مراتب خیلی بهتر و سودمندتر از مسالینا استفاده میکرد و به درستی و با برنامهریزی دقیق از قدرت خود در امور به کار میبرد و دشمنان خود را حذف میکرد.
بعد از آن که اگریپینا به عنوان امپراتریس تبدیل شد، او با گسترش شبکههای اتحاد سیاسی، اقدام به ترور شخصیت دشمنانش، حذف سیستماتیک هر کسی را که از کاخ یا دربار امپراتوری که فکر میکرد وفادار و به یاد و خاطره امپراتریس مسالینا است، از قدرت حذف یا حتی از بین میبرد. او همچنین هر کسی را که فکر میکرد تهدیدی برای موقعیت و آینده پسرش است، از بین برد یا از قدرت حذف کرد، یکی از قربانیان او عمه دوم پدر لوسیوس (یا همان نرون) و مادر ماسالینا جوان (خواهرشوهر اول خود اگریپینا) بود.