گرک. [ ] ( اِ ) در الجماهر 37 ( فهرست ) به کاف فارسی مابین گاوزون و گرک یزد ضبط شده ولی در صفحات 215 و 216 متن که سنگ سفید معنی کرده به کاف آورده است. دزی در ذیل کلمه حجر، حجرالکزک آورده و متذکر شده که در نسخه دیگری با «ر» آمده است. رجوع به حجرالکزک شود. گرک. [ گ ُ ] ( اِخ ) ده کوچکی است از دهستان رودبار بخش کهنوج شهرستان جیرفت ، واقع در 30000گزی جنوب کهنوج و 4000گزی باختر راه فرعی کهنوج به میناب و دارای 10 تن سکنه است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ). گرک. [ گ ِ رِ ] ( اِخ ) یونان. رجوع به یونان شود.
جملاتی از کاربرد کلمه گرک
سگ یک حیوان وفا دار به صاحب خود میباشد. سگهای اصیل افغانی سگهای مزاری پاپی بنجر تازی میباشد. سگها در افغانستان به مقصد پاسبانی رمه و منازل، تفریح و ورزش نگهداری میشود. تقریباً در تمامی دهات و قریه جات گرک بوده و همیشه رمههای حیوانات را در زمستان مورد حمله قرار میدهند. سگهای رمه افغانستان خیلی قوی بوده در مقابل گله بزرگ از گرگها میجنگند. سگهای خانگی افغانستان آدم خور تربیه شده اشخاص مظنون را مورد حمله قرار میدهد. سگهای جنگی الی ۱۰۰۰۰۰ دلار قیمت میداشته باشد. سگ تازی افغانستان در تمام جهان مشهور بوده دارای قد بلند پشم زیاد گوشهای خیلی دراز میباشد به نام افغان هوند یاد میشود
صیت عدل تو چنان مشهور شد ، کز خوف او گرک مرا غنام ضایع را شبان گردد همی
من ده سنین دای اوغلونام سن ده منیم بی بیم قیزی گؤنول باخیرسا گونه شه ، گؤزده گرک بیر قاماشا
باشگاه بنگ بنگ فیلمی اقتباسی از کتاب اتوبیوگرافی به همین نام نوشتهٔ گرک مارکویچ و جوآو سیلوا است که این دو نفر به همراه کوین کارتر و کن استربروک اعضای چهار نفرهٔ یک گروه عکاسی بودند که تحت عنوان باشگاه بنگ بنگ شناخته میشد.
به گرک اندر آید پلنگ دلیر شود بر پلنگ آن زمان ببر چیر
چو گرک حسد مصطفی را گزید تو گوبی که آهو نگیرد مرا؟!
جوانی به پیکارم آمد چو گرک بر او گرد گشتند خرد و بزرگ
بزرگ بارخدایی که عدل شامل او شداست واسطه گرک و میش در صحرا
در پناه تو به حشمت نگرد باز به کبک در حریم تو به حرمت نگرد گرک به میش
نه ترک چرخ ز احکام آن بتابد روی نه گرک مرگ ز فرمان این بپیچد سر