اسم: گروخان (پسر) (فارسی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: gorvkhan) (فارسی: گروخان) (انگلیسی: gorvkhan) معنی: از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از بزرگان ایرانی در دربار کیخسرو پادشاه کیانی
معنی کلمه گروخان در ویکی واژه
~ احتمالا همان کروخان و از جنگجویان ترکان یا توران در شاهنامه، او از نژاد کیقباد و در جنگ بزرگ کیخسرو حضور دارد. دگر نامداری گروخان نژاد ..... جهاندار وز تخمه کیقباد این اصطلاح تاریخی را نیز باید در رده کروجان، تروجان، کروبان، کروخان، کروشان، قراخان، کوریجان قرار داد. گروخان، خان گِرو ستاننده، یا گرو دهنده. گروخوان، با سواد گِرو دهنده یا ستاننده.