گاورس

معنی کلمه گاورس در لغت نامه دهخدا

گاورس. [ وِ / وَ ] ( اِ ) معرب آن جاورس ، دانه ای شبیه به ارزن که بیشتر به کبوتران دهند. ( حاشیه برهان چ معین ). بطوری که از تقریر صاحب تحفة المؤمنین و غیره معلوم میشود غله ای است که به فارسی ارزن و به هندی چینا نامند و صاحب مصطفوی نوشته که آن را به هندی یاجره گویند، جاورس معرب همین است. ( غیاث ) ( آنندراج ). وخن ، گاورس ، جاورس. ( السامی فی الاسامی ). و این غیر از ارزن است چه او را به ذره ترجمه میکند. جاورس معرب آن است و آن ریزه ارزن می باشد که به کبوتران دهند و بشیرازی الم به فتح الف و ضم لام و میم خوانند و فقرا از آن نان کنند و خورند. ( انجمن آرای ناصری ). رجوع به ارزن شود. بَسَک. دانه گاورس شبیه به دانه قرفاهو است. رجوع به مفردات ابن بیطار ذیل کلمه عشرق و رجوع به کهله و بسک شود. پورداودنوشته اند: ذرت ، گاورس ، ارزن. گیاه و دانه ای که امروزه نزد ما ذرت نامیده میشود، از رستنیهائی است که ازآمریکا به بخشهای دیگر جهان رسیده است. پس خود این گیاه در همه جای روی زمین ( جز امریکا ) از نورسیدگان است و اکنون در ردیف دانه های هفتگانه چون گندم و جو و چاودار و دوسر و برنج و ارزن یا گاورس مایه زندگی و پایه خورش بسیاری از مردمان گیتی است ، اما نامی که در ایران بدان داده شده ، نام دانه بسیار کهنسال دیگری است و آن را یاد خواهیم کرد. چنانکه میدانیم کریستف کلمب در سال 1492 م. آمریکا را پیدا کرد و به دستیاری او ذرت به اروپا درآمد. هیچ جای شبهه نیست که پیش از پیدا شدن امریکا در هیچ جای از جهان کهن نام و نشانی از گیاه و دانه ای که امروزه ذرت خوانیم نیست ، نه در نبشتهای بابل و آشور و مصر و نه در ودا واوستا و تورات و نه در آثار چین و یونان. از مردم اروپا نخست دو تن از همراهان کریستف کلمب در ماه نوامبر 1492 م. ذرت را در آمریکا، در سرزمین کوبا دیدند. کلمب در سال 1493 که از نخستین سفر خود به اروپا بازگشت ، ذرت را با خود به آنجا برد. از این تاریخ ذرت در اروپا شناخته شد، دیری نپائید که سراسر اروپا را فراگرفت. ذرت از اسپانیا به ایتالیا و ترکیه رفت و از ترکیه به اروپای مرکزی رسید و در سال 1539 در یکی از آثار کتبی آلمان یاد شده است. نامه ای که کلمب در سی ام ماه مه 1498 م. به پادشاه و ملکه اسپانیا فردیناند و ایزابلا نوشت ، شرح داده که چگونه این دانه را به کار برند. ذرت را نخست در اروپا در باغها کاشتند و مانند بسیاری از گیاهان دیگر که تازه به جائی وارد میشود، پس از گذراندن یک دو کشت در باغ و بستان راه کشتزاران فراختر را پیش گرفت. ذرت در کشورهای دیگر روی زمین در تأثیر آب و هوا و نهاد خاک زود تغییرمییابد و با ذرت امریکا سرزمین اصل تفاوت بهم میرساند بویژه در هندوستان این تفاوت زودتر پیدا می شود و تندتر رو به انحطاط میرود. بناچار باید هر یک دو سالی تخم نو از آمریکا به آنجا برند. در پایان سده پانزدهم میلادی ذرت به دستیاری پرتقالیها به هند رفت ، درحدود سال 1540 از راه تبت ، از هند به چین درآمد، شاید از راه جنوب بدستیاری بازرگانان پرتقالی و اسپانیائی در زمان صفوی وارد ایران شده باشد. امروزه جائی در روی زمین نیست که ذرت در آنجا کشت نشود. کشت آن در اروپا و آسیا و افریقا از سده پانزدهم میلادی آغازمیگردد. اما در میهن دیرین خود، در سرزمینهای گرمسیر امریکا، بویژه کوبا و مکزیک و جزیره های آنتیل از گیاهان چندین هزارساله است. اما در هیچ جا خودرو دیده نشده است. ذرت مانند همه گیاهان کهنسال در سرزمین اصلی خود داستانهائی داردو بسا هم رنگ و روی دینی گرفته ، ستوده میشود. درباره ذرت یکی از سران قبیله امریکائی داستانی یاد میکند: «در روزگاران پیش نیاکان ما همواره از گوشت جانوران خورش می یافتند، بسا میشد که شکاری نیافته ، گرسنه میماندند. روزی دو مرد جوان از قبیله ما شکاری بدست آورده ، آن را پاره پاره کرده ، در روی آتش بریان میکردند. ناگاه زنی از آسمان فرود آمده بروی پشته ای فرونشست. شک نیست که بوی کباب این موجود مینوی را بدانسوی کشیده بود. آن دو مردجوان با خود گفتند لختی از این کباب بدو دهیم ، پس زبان آن شکار را که بهترین بخش آن جانور بود بدو دادند. آن زن از آن بریان بسیار خشنود و شادمان شده گفت :بپاداش بخششی که بمن شده ، اگر پس از سیزده ماه دیگربهمین جا بیائید چیزی خواهید یافت که از آن پس مایه ٔزندگی شما و فرزندانتان خواهد گردید. آن دو شکاربان فرمان را بیاد سپرده ، پس از سیزده ماه به آنجای شتافتند. دیدند در همانجائی که آن موجود مینوی آرمیده بود از سوی راست ذرتی سر بر زده و از سوی چپ لوبیای سفید روئیده و در سرجای آن زن آسمانی توتون سبز گردیده.» این است که ذرت نزد بومیان آمریکا از بخشایش ایزدی است و از برای سپاسگزاری ، دانه های آن را به الاهه سنتولت تقدیم میکردند براستی در میان دانه هائی که از آنها نان پخته مایه زندگی مردم جهان است ، ذرت بیش از همه درخور ستایش و سپاسگزاری است. زیرا بهترین دانه ای که آردش از برای نان بکار آید. از هر تخم آن که کاشته شود سی تخم برمیدارند. اما هر یک دانه ذرت سیصد و بسا چهارصد دانه میدهد. در یکی از سرودهای دینی بومیان امریکا، ذرت شخصیت یافته به پیغمبر هیوثه چنین گوید: «مرا به جائی بکار که باران همی فروریزد و خورشید به من بتابد، آنگاه مرا با خاک سبک و نرم بپوشان ، مگذار که کرمها مرا بخایند و کلاغها مرا بیازارند، تا اینکه در تابش خورشید شادمان سر از خاک بدرآورم ، هیوثه آنچه شنید بکار بست و در تابستان به کشتزاری که در آنجا ذرت درنشانده بود، برگشت و از دیدن آن کشتزار بانگ شادمانی برداشته گفت : مندامین ( این است مایه خوشی مردم ). ذرت را کلمب با نام آن مایز از امریکا به اروپا برد و در همه زبانهای اروپائی با اندک تغییری همین لغت را بکار بردند، چنانکه در فرانسه و آلمانی و انگلیسی و جز اینها مایز و در گیاه شناسی زی مایز خوانده میشود. زی بگفته پلینیوس در نخستین سده میلادی ، نام یک گونه گندمی بوده که درمصر میروئیده نام این گیاه در زبانهای اروپائی همان نام بومی امریکای جنوبی است از کلمه مریسی یا مهیز که به هیئت میز با کلمب به اسپانیا رفت. گذشته از اینکه همین نام چنانکه گفتیم با اندک تغییری در همه زبانهای مغربی بجای مانده ، با نامهای دیگر هم ، هر یک بمناسبتی ، آن را نامزد ساخته اند مانند گندم ترکی یا ارزن ترکی. در زبان ایتالیائی کنونی نیز این دانه به ترک باز خوانده میشود. هم چنین آن را ارزن هندی یا گندم هندی و گندم آسیائی و گندم اسپانیائی و دانه بیگانه نامیده اند ذرت که یگانه دانه خوراکی امریکا بوده در آغاز توجه مردمان اروپا را بخود نکشید چنانکه گندم را که کریستف کلمب با خود به آمریکا برد، در آغاز بومیان آنجا آن را نپسندیدند و همچنان بدانه دیرین خود که از روزگاران بسیار کهن مایه خورش نیاکانشان بود ساختند. امروزه هم امریکا در کشت ذرت به بخشهای دیگر روی زمین برتری دارد. در زبان انگلیسی رایج امریکای شمالی کرن ( دانه ) به همین ذرت اطلاق میشود. چنانکه در انگلستان از همین کلمه گندم اراده کنند و در اکس دوسر را دانه مطلق خوانند. در سال 1946 م. در امریکای شمالی ( اتازونی ) به اندازه 85 میلیون تن ذرت به دست آمد، بنابراین اتازونی ( ممالک متحده ) در سر کشورهائی که ذرت کشت میکنند جای گرفته ، زیرا محصول غله ذرت در جهان سالیانه بمقدار 125 میلیون تن برآورده شده است. از این شماره بخوبی دانسته میشود که ذرت امروزه چه اهمیتی در خورش مردم گیتی دارد. فقط گندم و برنج است که بپای آن میرسد. محصول ذرت در ممالک متحده امریکا که نزدیک شصت درصد محصول ذرت جهان است ، همه بخورد مردم آنجا نمیرود، بلکه دوسوم 23 آن از برای خوراک جانداران چون خوک و گاو و بوقلمون و جز اینها به کار میرود و فقط یک سوم 13 آن از برای خوراک مردمان آنجا کافی است. آرد ذرت را با آرد گندم یا آرد چاودار درآمیخته نان پزند. ذرت که از دانه های بسیار کهنسال امریکا است ، در آنجا و در سرزمینهای دیگر جهان بواسطه آب و هوای اقلیم های مختلف و خصایص خاکهای متفاوت ، انواع و اقسام شده ، فقط در روسیه هشت هزار گونه باز شناخته شده است. از این ذرتهای گوناگون چهار نوع عمده شناخته شده که در خود آمریکا چنین خوانده میشود:

معنی کلمه گاورس در فرهنگ معین

(وِ یا وَ ) (اِ. ) دانة تلخ مزة گیاهی از نوع ارزن که در کشتزار گندم روید.

معنی کلمه گاورس در فرهنگ عمید

دانه ای تلخ مزه از نوع ارزن به رنگ خاکستری که برگ و خوشۀ آن شبیه برگ و خوشۀ جو است و بیشتر در میان کشتزار گندم می روید، گال، بسل، شوشو.

معنی کلمه گاورس در فرهنگ فارسی

جاورس، دانه است تلخ مزه ازنوع ارزن برنگ خاکستری، برگ وخوشه آن شبیه ببرگ وخوشه جو
( اسم ) گیاهی است از تیر. گندمیان و از دست. غلات که دانه هایی شبیه ارزن دارد و با ارزن از یک نوع است و در حقیقت گونه ای ارزن است که دانه هایش درشت تر است و پوستش نیز از پوست ارزن زبرتر است . دانه های این گیاه را بیشتر بکبوتران دهند گورس جاورس جاورس هندی گاورس هندی چینه : شهریست خرم و آبادان و کشت ایشان گاورس است . یا گاورس هندی . گاورس . یا گاورس سیم . ستاره .

معنی کلمه گاورس در ویکی واژه

دانة تلخ مزة گیاهی از نوع ارزن که در کشتزار گندم روید.

جملاتی از کاربرد کلمه گاورس

گاورسه چو کرد می ندانی بایدت سپرد زر به زرگر
از مسام گاو زرین شد روان گاورس زر چون صراحی را سر و حلق کبوتر ساختند
نان گاورس و زرّه برباید خوان خود را بدان بیاراید
شرط دهم آن که در هیچ طعام سلم ندهد، چون راس مال طعامی باشد چون جو و گندم به گاورس و غیر آن، به سلم ندهد.
در خراسان گاورس در پخت یک نوع آش به نام توگی استفاده می‌شود. از آرد آن برای نان نیز استفاده می‌شود. خوراک مورد علاقه پرندگان ازجمله مرغ و کبوتر نیز می‌باشد. در بیسکویتسازی نیز کاربرد دارد.
تاج گل را کز زرش گاورسه کاری کرده‌اند شبنمش آویزهای در و گوهر می‌کند
گاورسۀ زرم اثر خرد کاریست کاکنون بچرب دستی باری معیّنم
دانه ی گاورس چید باز سپید سحر داغ گلستان بماند در دل زاغ و زغن
آنکه از کوره براند، شوشه گاورس پاش خانه گاورسه از وی بر نیابد یک شعیر
شنیدم در آن روستا بهر زیست خورش خوشتر از آش گاورس نیست
و مدت دنیا هزار یک آخرت نیست، بلکه خود هیچ نسبت ندارد که آن را نهایت نیست. و دراز ابد در وهم نیاید. چه اگر تقدیر کنی که هفت آسمان و زمین پرگاورس کنی و به هر هزار سال مرغی از آن یک دانه برگیرد آن جمله گاورس برسد و از ابد هیچ چیز نرسد. پس از عمر آدمی، اگر به مثل صد سال بزید و روی زمین شرقا و غربا او را مسلم شود و صافی بی منازعی، آنرا چه قدر باشد در جنب عمر آخرت بی نهایت پس چون هر کسی را از دنیا اندکی مسلم باشد و آن نیز منغص و مکدر بود و در هرچه بود بسیار خسیسان منازع او باشند، چه واجب کنند که پادشاهی را بر این کار خسیس و منغص بفروشد؟