گرداس

معنی کلمه گرداس در لغت نامه دهخدا

گرداس. [ گ ُ ] ( ص ) ستمگر. ظالم. ( برهان ) ( آنندراج ) ( جهانگیری ) ( انجمن آرا ) :
اگر حال رعیت هم بر این آئین شود فردا
ز جمع زادگانش پر شود بازار نخاسان
خدایا بی زبان بگذاشتی این بی زبانان را
مگر هم تو از ایشان بازداری شر گرداسان.حکیم نزاری قهستانی ( از جهانگیری ).

معنی کلمه گرداس در فرهنگ معین

(گُ ) (ص . ) ستمگر، ظالم .

معنی کلمه گرداس در فرهنگ عمید

ستمگر، ظالم: خدایا بی شبان بگذاشتی این بی زبانان را / مگر تو هم از ایشان باز داری شرّ گرداسان (نزاری: مجمع الفرس: گرداس ).

معنی کلمه گرداس در فرهنگ فارسی

( صفت ) ستمگر ظالم : خدایا . بی شبان بگذاشتی این بی زبانانرا مگر هم تو از ایشان باز داری شر گرداسان . ( نزاری )

معنی کلمه گرداس در ویکی واژه

ستمگر، ظالم.

جملاتی از کاربرد کلمه گرداس

سنگ در زیر سم او گرداست رخش خیز است و دلدل آورد است
بلبلی از سر بنه زانکه سوی باغ قدس دام تو گفت است گفت بال تو گرداست گرد
همچون من اگر کشد هزاران را بر گوشه دامنش کجا گرداست