گبه

گبه

معنی کلمه گبه در لغت نامه دهخدا

گبه. [ گ َب ْ ب َ / ب ِ ] ( اِ ) شیشه حجام را گویند که بدان حجامت کند. ( برهان ) ( آنندراج ). شاخ حجامت. || خرسک. نوعی قالی که پود دراز دارد.

معنی کلمه گبه در فرهنگ معین

(گَ بِّ ) (اِ. ) نوعی گلیم دست باف خاص ایران که نقشه اش از داستانی حکایت می کند.
( ~ . ) (اِ. ) شیشة حجام که بدان حجامت کنند، شاخ حجامت .

معنی کلمه گبه در فرهنگ فارسی

( اسم ) نوعی قالی که پود های دراز دارد خرسک .

معنی کلمه گبه در دانشنامه عمومی

گبه (آلبوم). گبه نام یک آلبوم موسیقی است. این آلبوم موسیقی گزیده ای از موسیقی متن فیلم سینمایی گبه به کارگردانی محسن مخملباف و به آهنگسازی حسین علیزاده است که در سال ۱۳۷۲ با کد کتابخانه ملی: «۱۴۷۶و» توسط مؤسسه فرهنگی - هنری ماهور منتشر شد. این آلبوم شامل ۲۳ قطعه موسیقی است. حسین علیزاده برای آهنگسازی فیلم گبه، سیمرغ بلورین بهترین موسیقی متن را از چهاردهمین دوره جشنواره فیلم فجر به دست آورد.
• ویلن: منوچهر انصاری، خاچیک بابایان، ارسلان کامکار، ابراهیم لطفی، رضا عالمی
• ویولا: سیاوش ظهیرالدینی، والودیا طارخانیان
• ویلنسل: کریم قربانی، محسن تویسرکانی
• کنترباس: علیرضا خورشیدفر
• فلوت و پیکولو: ناصر رحیمی
• ابوا: کامران علی آقا
• کرآنگله: مسعود تاجیک
• کلارینت: اکبر محمدی
• فاگوت: محسن افتاده
• کمانچه: سعید فرج پوری
• نقاره: داریوش زرگری
• بالابان، کرنا، سرنا: حسین حمیدی
• تنبور، نی لبک: حسین علیزاده

معنی کلمه گبه در دانشنامه آزاد فارسی

گبه (سینما). گَبِّه (سینما)
فیلمی ساختۀ محسن مخملباف در ۱۳۷۵ش. فیلم مذکور با بداهه پردازی و شیوه ای مبتنی بر کشف و شهود ساخته شده است. عنصر داستانی در فیلم گبه بسیار کم رنگ است، و سکانس های به هم پیوستۀ آن بر جلوه های نظرگیرِ طبیعت و مناظر ناشناخته ای مبتنی است که در فیلم نقش محوری دارند. در گبه چهار فصلِ سال با تصاویری از جلوه های گوناگون طبیعت به همراه کوچ، که اساس زندگیِ عشایر است، نشان داده می شود. عشقی که مایۀ داستانی فیلم گبه را می سازد در مسیر حرکت و گردشِ فصل ها و تفسیرِ جلوه های رنگارنگ طبیعت شکل می گیرد.
گبه (صنایع دستی). گَبِّه (صنایع دستی)
گَبِّه
زیرانداز و نوعی دست بافتۀ داری. تار گبه معمولاً از موی بز و پود آن از پشم گوسفند است. بافت این فرشینه در روستاها و ایلات، روی دار افقی صورت می گیرد. طرح گبه، نگاره هایی است ذهنی که اشکال هندسی سطح گبه را فراگرفته است. بافت آن درشت و ضخیم است، به طوری که از لحاظ کلفتی از سایر دست بافته ها متمایز است. معروف ترین گبۀ ایران، گبۀ شیری است که در ایل های قشقایی، بختیاری، و لری بافته می شود. گبه بافی در بیشتر مناطق روستایی و عشایری استان های کهگیلویه و بویراحمد، بوشهر و برخی از مناطق استان های چهارمحال و بختیاری و خوزستان مرسوم است. پشم مصرفی در گبه اغلب خودرنگ است و احتیاج به رنگرزی ندارد.

معنی کلمه گبه در ویکی واژه

نوعی گلیم دست باف خاص ایران که نقشه اش از داستانی حکایت می‌کند.
شیشة حجام که بدان حجامت کنند، شاخ حجامت.

جملاتی از کاربرد کلمه گبه

و بدان که هرچه به یک کلمه با کسی بتوان گفت، چون دراز بکنی و بدو کلمه کنی، آن دو کلمه فضول بود و برتو وبال بود. و یکی از صحابه همی گوید که کس باشد که با من سخن گوید که جواب آن به نزدیک من خوشتر باشد که آب سرد به نزدیک تشنه و جواب ندهم از بیم آن که فضولی بود. مطرب بن عبدالله رحمهم الله همی گوید، «باید که جلال حق تعالی اندر دل شما زیادتر از آن بود که نام وی برید در هر سخن، چنان که ستور و رگبه را گویید خدایت چنین و چنان کناد». و رسول (ص) گفت، «خنک آن کس که سخن زیادتی در باقی کرد و مال زیادتی بداد، یعنی که بنداز کیسه و بر گرفت و بر سر زبان نهاد». و گفت، «هیچ ندادند آدمی را بتر از زبان دراز».
طبق رسم و رواج مردم افغانستان زمانی‌که عروس می‌خواهد اولین قدم را در خانه داماد بگذارند معمولاً مرغ یا گوسفند را ذبح نموده خون آن را به پای عروس می‌مالند. این عمل به هدف است که اگر عروس بدقدم ویا نگبهت باشد با ریختن این خون بدقدمی آن ازبین می‌رود.