گام شمار

معنی کلمه گام شمار در لغت نامه دهخدا

گام شمار. [ ش ُ / ش ِ ] ( حامص مرکب ) قدم برداشتن به احتیاط. از روی حساب قدم برداشتن :
و آن رقیبی که بود محرم کار
ره نرفتی مگر به گام شمار.نظامی.

معنی کلمه گام شمار در فرهنگ فارسی

گام زنی از روی حساب با احتیاط قدم برداشتن : وان رقیبی که بود محرم کار ره نرفتی مگر بگام شمار . ( نظامی ) ۲ - ( صفت ) کسی که از روی حساب گام زند باحتیاط قدم بردارنده .

معنی کلمه گام شمار در دانشنامه آزاد فارسی

گامْ شُمار (pedometer)
وسیله ای کوچک و قابل حمل، برای شمارش قدم ها و اندازه گیری تقریبی فاصله ای که شخص طی می کند. فاصلۀ هر قدم با وزنۀ آویخته در این وسیله، که راه نوردی آن را به راه می اندازد، به دست می آید و تعداد دفعات چرخش نیز در صفحۀ مدرج آن ثبت می شود.

جملاتی از کاربرد کلمه گام شمار

و آن رقیبی که بود محرم کار ره نرفتی مگر به گام شمار
ای که گر امرت بگرداند زمام دهر را آید ار زاید به ناقص طبع هنگام شمار
زنهار چو انگشت به هنگام شمار افتان خیزان به سر رسان این ره را
برگ شجر و قطرهٔ باران بهاری هنگام شمار از هنرش عُشرِ عشیرست