معنی کلمه گرکن در لغت نامه دهخدا
از شمال به دهستان اشترجان و از جنوب به دهستان حومه بالا و پائین شهرضا از خاور به شاهکوه ( که خط الرأس آن حد طبیعی این دهستان با دهستان کرارج بخش مرکزی اصفهان است ). از باختر به رودخانه زاینده رود و کوه موسی و کوه جوجی.
وضع طبیعی : دو رشته ارتفاع در این دهستان در جهت جنوب خاور به شمال باختر کشیده است. 1- رشته ارتفاعات شاهکوه در قسمت خاوری این دهستان که بلندترین قله آن 2340 هزار گز است و گردنه آب نیل در انتهای شمال باختری این کوه واقع شده و راه شوسه اصفهان به دهستان گرکن از این گردنه میگذرد. 2- کوههای منفرد: سنگان ، جوچی در امتداد هم در قسمت باختری دهستان به موازات شاهکوه واقع و جلگه دهستان دروسط این دو رشته ارتفاع قرار گرفته است. بطور کلی هوای آن معتدل و سالم و آب قراء آن از رودخانه زاینده رود و چاهها تأمین میشود. محصول عمده آن عبارت از غلات حبوبات پنبه و جزئی تریاک و شغل عمده اهالی زراعت و گله داری صنایع دستی محلی کرباس و قالیبافی است.راه شوسه اصفهان به دهستان گرکن در جهت شمال و جنوب خاوری از کنار دامنه جنوبی شاهکوه میگذرد. این راه در آبادی دهسرخ به راه شوسه اصفهان به مبارکه که از تنگ لاشتر میگذرد ملحق میشود. در بیشتر آبادیهای این دهستان در تابستان اتومبیل میتوان برد. معدن سرب و قلع در آب نیل و معدن گچ در قراء بروزاد و جوچی و شهاب وجود دارد ولی از معدن سرب هنوز بهره برداری نشده است. این دهستان از 53 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده و جمعیت آن 17653 تن میباشد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10 ).