گرگ
معنی کلمه گرگ در لغت نامه دهخدا

گرگ

معنی کلمه گرگ در لغت نامه دهخدا

گرگ. [ گ ُ ] ( اِ ) پارسی باستان ورکانا ، اوستایی وهرکه ( گرگ )، پهلوی گورگ ، هندی باستان ورکه ( گرگ )، ارمنی گل ، کاشانی ور، ورگ ، ورگ ، مازندرانی وُرگ ، کردی ورگ ، افغانی لوگ ، اُسّتی برق یا بیرق ، بیرنق ، بلوچی گورگ ، گورک ، یودغاورگ ، یغنابی ارک جانوری است وحشی از تیره گربه سانان از راسته گوشتخواران که در روسیه و نروژ و امریکای شمالی فراوان است و در ایران نیز هست. جانور خطرناکی است و به چارپایان و انسان به هنگام گرسنگی حمله میکند. ( حاشیه برهان قاطع چ معین ). معروف است ، گویند اگر گرگی را بنزدیک دهی درزیر خاک کنید هیچ گرگ جانب آن ده نگاه نکند، اگر سرگرگ را در برج کبوتر آویزند هیچ حیوان موذی گرد آن برج نگردد، و اگر در جائی که گوسفندان میخوابند دفن کنند همه گوسفندان بتدریج بمیرند، و اگر دم او را درجائی که علف خوار گاو باشد بیاویزند آن گاو علف نخورد هرچند گرسنه باشد، و اگر سرگین او را در جایی بخورکنند موشانی که در آن توابع باشند همه آنجا جمع شوند، و اگر زنی بر بالای شاش گرگ بشاشد هرگز آبستن نشود . ( برهان ) ( آنندراج ). ابن الارض. ابن والدن. ( المرصع ). اَرسَنج. ( منتهی الارب ). اَبوعُسَیلَه. ( المرصع ). اَبوعَسلَه. ( المزهر ). ابوجاعده. ابوجعده. اَبوجَعدَه. ( السامی ). ابورعله [ اَ رَ / رُ ل َ ]. ( منتهی الارب ). اَبوسِلعامَه. رجوع به همین مدخل شود. اَبُوالغَطَلَّس. رجوع به همین مدخل شود. اَبوکاسِب. رجوع به همین مدخل شود. اَبومُعطَه. رجوع به همین مدخل شود. تِبن. ( منتهی الارب ). خَیدَع.خَیعَس. خَنیتَعُور. خاطِف. خِمع. خَیلَع. خَلیعَة.خَولَع. دَلهَم. دَعلَج. دَأل. ذَألان. ذُألَة. ذُعبان. ذِئب. رِئبال. سَمَیدَع. سَرحان. سِلقامَة. سِمام. سِبد. شَیمُذان. شَیذَمان. طُلو. طُهی. طِبس. عَمَرَد. عِلوش. عَولَق. عَسوس. عَسعَس. عَسعاس. عَجوز. عَسلَق. جمع آن عسالق. قَلوب. قِلّیب. قاعِب. کِساب. کُتَع. لَعلَع. لَعین. لَذلاذ. لَغوَس. لَوشَب. مُرَّخ. مُلاذ. نُشبَه. نَهشَل. وَلاّس. وَرقاء. هَملَع. هُلَبَع. هِطل. ( منتهی الارب ). هُلابِع :
گرگ را کی رسد صلابت شیر
باز را کی رسد نهیب شخیش.رودکی.چنانکه اشتر ابله سوی کنام شده
ز مکر روبه و زاغ وز گرگ بی خبرا.رودکی.به بازی و خنده گرفتن نشست
شغ گاو و دنبال گرگی به دست.فردوسی.

معنی کلمه گرگ در فرهنگ معین

(گُ ) [ په . ] (اِ. ) جانوریست پستان دار و گوشت خوار شبیه سگ اما بسیار خطرناک و وحشی با رنگ سفید، خاکستری ، خرمایی و صدایی زوزه مانند. ، ~ باران دیده کنایه از: آدم باتجربه و کهنه کار.

معنی کلمه گرگ در فرهنگ عمید

پستانداری وحشی، گوشت خوار و شبیه سگ اما از آن قوی تر و درنده تر که در موقع گرسنگی به چهارپایان و حتی به انسان حمله می کند.
* گرگ باران دیده: [مجاز] شخص مجرب، کارآزموده، سختی کشیده، و سردوگرم چشیده. &delta، می گویند گرگ بچه از باران می ترسد و موقع باران از لانه بیرون نمی آید اما اگر اتفاقاً در بیابان بود و باران گرفت و دید آسیبی به او نمی رسد دیگر نمی ترسد، بعضی گرگ بالان دیده گفته اند یعنی گرگی که یکبار به دام افتاده و جان به در برده، گرگ پالان دیده.
* گرگ پیر:
۱. [مجاز] پیر جنگ دیده و کارآزموده: ز باران کجا ترسد آن گرگ پیر / که گرگینه پوشد به جای حریر (نظامی۵: ۸۲۹ ).
۲. [مجاز] زیرک، مکار.
=گَرگین

معنی کلمه گرگ در فرهنگ فارسی

جانوری است وحشی وگوشتخواروشبیه سگ اماازاوقوی ترودرنده تر
( اسم ) ۱ - پستانداری است از راست. گوشتخواران و از تیر. سگان بجث. سگی قوی هیکل که در سراسر اروپا و شمال و مرکز آسیا و سراسر آمریکا و افریقا و استرالیا وجود دارد . گرگ گوشتخواری بسیار شرور و جنگجو و محیل است و آفتی بزرگ برای دامها خصوصا گله های گوسفند میباشد . پوست گرگ ایران خاکستری رنگ و دارای لکه های سیاه است و آنرا جهت آستر لباس بکار برند ذئب . جمع : گرگان گرگها . یا گرگ اجل . ( تشبیهی ) مرگ موت : گرگ اجل یکایک از این گله می برد وین گله را ببین که چه آسوده میچرد . ( اوحدی ) یا گرگ باران دیده . شخص آزموده و محیل مجرب و زیرک . توضیح گویند گرگ از باران می ترسد و در باران از سوراخ خود بیرون می آید اما همینکه در صحرا باشد و باران بخورد دیگر ترسش میریزد . اما رشیدی پالان دیده را ( بمناسبت آنکه بازیگران گرگ را پالان بندند . ) ترجیح داده . بعضی از معاصران اصل را گرگ بالان دیده دانند و بالان را بمعنی دام گیرند یعنی گرگی که یکبار بدام گرفتار شده باشد . اما استعمال قدما موید قول اول است : زباران کجا ترسد آن گرگ پیر که گر گینه پوشد بجای حریر . ( نظامی ) نیست دلگیر از زر قلبی که در کارش کنند یوسف بی طالع ما گرگ باران دیده است . ( صائب ) گفتم از اشکم مگر گردون بپرهیزد ولی نیست بیم از گریه ام این گرگ باران دیده را . ( محمد قلی سلیم ) یا گرگ دهن آلوده و یوسف ندریده . بکسی اطلاق شود که او را متهم بتقصیری کنند که از وی سر نزده ( اشاره بداستان یوسف که برادران او را بچاه انداختند و بپدر خود گفتند گرگ او را دریده ) . ۲ - محیل زیرک . یا گرگ پیر . پیر مرد محیل و زیرک : پس بر آن قرار گرفت که مصاف کنند و تاش گرگ پیر بود و چهل سال سپهسالاری کرده بود و از آن نوع بسیار دیده ... . ۳ - ( استعاره ) دنیا جهان : بده تا روم بر ملک شیر گیر بهم برزنم دام این گرگ پیر . ( حافظ ) ۴ - در بازیهای که بین کودکان متداول است بشخصی اطلاق شود که بحکم قرعه انتخاب میگردد و او باید دنبال دیگران بدود تا یکی را گرفتار کند . یا گرگ تیر خورده . مایوس و خشمگین . یا گرگ عزیز مصر . ۱ - گرگی که متهم بخوردن یوسف شد . ۲ - متهم بیگناه . یا گرگ سیمین سم . ۱ - غالب قوی پرزور . ۲ - دنیا روزگار . یا گرگ فتنه گر . دنیا یا گرگ فسونگر . دنیا. یا گرگ کهن . آزموده مجرب . یا گرگ مسیحا دم . صبح .

معنی کلمه گرگ در فرهنگستان زبان و ادب

{Lupus, Lup, Wolf} [نجوم] صورتی فلکی در نیمکرۀ جنوبی آسمان در جنوب صورت های میزان و عقرب

معنی کلمه گرگ در دانشنامه عمومی

گرگ (اساطیر رومی). گرگ ( انگلیسی: She - wolf ) در اسطوره پیدایش روم، یک گرگ ( به ایتالیایی لوپا ) از دوقلوهای رموس و رومولوس پس از رها شدن در طبیعت با فرمان پادشاه پادشاهی آلبا لونگا پرستاری کرد و به آنها پناه داد. او از نوزادان در غار خود، غاری معروف به لوپرکال، مراقبت می کرد تا اینکه توسط چوپانی به نام فاستولوس کشف شد. رومولوس بعدها بنیانگذار و اولین پادشاه روم شد. تصویر گرگ که دوقلوها را شیر می دهد از زمان های قدیم نمادی از شهر رم بوده و یکی از شناخته شده ترین نمادهای اساطیر باستان است.
گرگ (صورت فلکی). گرگ ( به انگلیسی: Lupus ) نام یکی از صور فلکی جنوبی آسمان است.
گرگ ستاره بسیار درخشانی ندارد اما حدود سی ستاره در حدود قدر ظاهری ۲و ۳ هستند و ۷۰ ستاره نیز قدری کوچکتر از ۶ دارند. ستارگان با نام خاص و درخشان گرگ عبارتند از:آلفا گرگ یا مردان ( men ) که یک غول آبی است بتا گرگ که کِ کائون ( به انگلیسی: Ke Kouan ) نیز گفته می شود.
• NGC 5824 و NGC 5986 که خوشه سنتاره ای کروی هستند.
• B 228 که سحابی تاریک است.
• NGC 5822 و NGC 5749 که خوشه ستاره ای باز هستند
دو کهکان مارپیچی
• NGC 5882 و IC 4406:سحابی حلقوی هستند.
گرگ (فیلم ۱۹۹۴). گرگ ( به انگلیسی: Wolf ) فیلمی محصول سال ۱۹۹۴ به کارگردانی مایک نیکولز است. در این فیلم جک نیکلسون، میشل فایفر، جیمز اسپیدر، ریچارد جنکینز، کریستوفر پلامر بازی کردند.
ویل راندل ( جک نیکلسون ) در راه بازگشت به خانه توسط یک گرگ گاز گرفته می شود. او مدیر یک انتشارات است و هم زمان در چند روز بعد توسط رئیس جدید ریموند آلدن ( کریستوفر پلامر ) از شغل خود برکنار می شود و استوارت سوینتون ( جیمز اسپیدر ) جایگزین او می شود. کم کم ویژگی ها و خصوصیات ویل دچار تغییر می شود و بیشتر به یک گرگ شبیه می شود.
او هم زمان متوجه می شود که زنش به او خیانت کرده و با استوارت سوینتون رابطه دارد. او حالا سعی دارد تا با کمک لورا آلدن ( میشل فایفر ) ، که دختر رئیس اوست، خود را با خصوصیات جدیدش وفق دهد؛ اما در خانهٔ لورا وقتی ماه کامل می شود، او به یک گرگ تبدیل می شود و وقتی صبح از خواب بلند می شود خود را با دستان و صورت خون آلود می بیند و بلافاصله محل را ترک می کند.
او سپس به ملاقات کسی می رود که تخصص او تحقیق دربارهٔ کسانی است که دچار حالت هایی مانند او شده اند و گرگینه هستند. او راهنمایی هایی به وی می کند و او به هتل بازمی گردد و شب دوباره وقتی ماه کامل شد به یک گرگ تبدیل شده و به باغ وحش می رود و در آنجا با چند دزد درگیر می شود. او صبح از خواب بیدار می شود درحالی که چیزی از شب گذشته به یاد ندارد.
او روز بعد موفق می شود کار خود را از آلدن پس بگیرد و این به لطف تهدید ترک مؤسسه توسط جمعی از نویسندگان بوده است. سپس او چند انگشت قطع شده در جیب خود پیدا می کند و وحشت زده می شود. او هنگامی که به هتل برمی گردد، با همسرش که حالا جدا از هم زندگی می کنند روبه رو می شود و ویل از همسرش می خواهد تا از او دوری کند، زیرا برای او خطرناک است.
او سپس به اتاق خود در طبقهٔ بالا می رود و با لورا آلدن مواجه می شود و شب را در کنار او می گذرانَد. روز بعد یک کارآگاه به اتاق او در هتل مراجعه می کند و از مرگ وحشتناک شارلوت ( همسر ویل ) به او خبر می دهد و از او سؤالاتی می کند. سپس لورا متوجه شواهدی می شود که او را مطمئن می کند قتل کار ویل بوده است؛ ازجمله کفش های گل آلود ویل و همین طور این نکته که دی ان ای جسد با دی ان ای یک سگ یا گرگ سان مخلوط شده است؛ بنابراین، ویل را به صورت داوطلبانه به اصطبل می بَرَد و زنجیر می کند. اما وقتی لورا به ادارهٔ پلیس مراجعه می کند، با استوارت مواجه می شود که چشمانش حالت عجیبی پیدا کرده و رفتارش شبیه یک گرگ شده است. استوارت قبلاً توسط ویل گاز گرفته شده بود. پس متوجه بی گناهی ویل می شود و تصمیم می گیرد تا او را از کشور خارج کند و به سرعت ادارهٔ پلیس را ترک می کند.
گرگ (مجموعه تلویزیونی). گرگ ( چینی: 狼 殿下؛ پین یین: Láng diànxià ) یک مجموعه تلویزیونی چینی است که در سال ۲۰۲۰ ساخته شده است. در ۱۹ نوامبر ۲۰۲۰ در تنسنت، آی چی یی و یوکو پخش شد. دارن وانگ، لی چین، شیائو ژان، شین ژیلی، کو شو یائو و لین یو وی در این مجموعه، ایفای نقش کرده اند.
داستان سریال در اواخر سلسله تانگ اتفاق میوفتد زمانیکه جو ون تاج و تخت رو به دست میگیره و سلسله لیانگ رو تأسیس می کند. شینگ ار دختر یک عالی مقام ک بسیار جسور و زیبا است با پسری به آشنا میشود و نام او را گرگی میگذارد و در طی اتفاقاتی که برای گرگی می افتد همه فکر میکنن گرگی مرده، و هشت سال بعد شینگ ار با شاهزاده بو خشن مواجه میشود که شباهت عجیبی به گرگی دارد. . . .
• دارن وانگ در نقش چو یوون
• لی چین در نقش جای شینگ
• شیائو ژان در نقش جی چونگ/لی جو یائو
• شین ژیلی در نقش یائو جی
• کو شو یائو در نقش یلی باونا
• لین یو وی در نقش چو یوگی
گرگ (هیرمند). گرگ یک روستا در ایران است که در شهرستان هیرمند استان سیستان و بلوچستان واقع شده است. گرگ ۵۶ نفر جمعیت دارد.
این روستا در دهستان قرقری قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۵۶ نفر ( ۱۰ خانوار ) بوده است.
معنی کلمه گرگ در فرهنگ معین
معنی کلمه گرگ در فرهنگ عمید
معنی کلمه گرگ در فرهنگ فارسی
معنی کلمه گرگ در فرهنگستان زبان و ادب

معنی کلمه گرگ در دانشنامه آزاد فارسی

گُرگ (wolf)
هریک از دو گونۀ سگ های وحشی بزرگ، از جنس Canis. گرگ خاکستری یا گرگ جنگلی Canis lupus، بومی امریکای شمالی و اوراسیا، بسیار اجتماعی است. بلندی این جانور تا شانه ۹۰ سانتی متر، و وزنش حدود ۴۵ کیلوگرم است. تعداد این جانور، جز در نواحی مجزای حفاظت شده، به میزان زیادی کاهش یافته است. گرگ قرمز Canis rufus عموماً باریک تر و کوچک تر است. وزن متوسط آن حدود ۱۵ کیلوگرم است و رنگی سبزه تر دارد. ممکن است گونه ای مجزا نباشد و ممکن است هیبرید (دورگۀ) حاصل از گرگ ـ کایوت باشد. زیستگاه گرگ قرمز محدود به نواحی جنوب ایالات متحده مرکزی بود، ولی اکنون به نظر می رسد در طبیعت منقرض شده باشد. گرگ مرغزار نام دیگر کایوت است. گرگ ها در پایان قرن ۱۳ در انگلستان، و در قرن ۱۷ در اسکاتلند منقرض شدند. در ۱۹۹۴، گرگ های کانادا افزایش یافتند. بنا به تخمین، ۴۰ تا ۶۰ گرگ در یال های شرقی کوه های راکی آلبرتا زیست می کنند. همچنین، تعداد گرگ ها در اروپا رو به افزایش است، از جمله جمعیت فزایندۀ ۳هزار قلاده ای در کوه های کارپات رومانی، و ۲هزار قلاده در شمال اسپانیا.
حفاظت. در ۱۹۹۵، برنامۀ دولت مرکزی ایالات متحده برای احیای گرگ خاکستری امریکای شمالی در ایالت های وایومینگ و آیداهو، آغاز شد، سپس شش گرگ در پارک ملی یلوستون، در وایومینگ، رها شدند. به گرگ ها ردیاب رادیویی وصل، و حرکات آن ها را کنترل کردند. در دهه ۱۹۳۰، گرگ خاکستری در جنوب غربی ایالات متحده امریکا منقرض شد و در لیست گونه های در معرض خطر در تمام ایالت ها، جز آلاسکا و مینه سوتا، قرار گرفت. در ۱۹۹۸، جمعیت گرگ در پارک یلوستون به۱۲۰ قلاده رسید. از ۱۹۹۵ تا ۱۹۹۶، مجموعاً ۳۱ گرگ در این پارک آزاد شد. گرگ خاکستری مکزیک Canis lupus baileyi نادرترین زیرگونۀ گرگ خاکستری است و در ۱۹۷۷، برنامۀ پرورش در اسارت، برای افزایش تعداد آن ها، اجرا شد. این عمل موفقیت آمیز بود و در ۱۹۹۸، یازده گرگ به جمعیت آن ها افزوده و در جنگل ملی آپاچی آریزونا آزاد شدند. این برنامه در ۱۹۹۹، با آزادسازی دو دسته گرگ خاکستری از اسارت ادامه یافت. در ایران، گرگ Canis lupus یافت می شود که در بیشتر مناطق کشور پراکنده است. گرگ ها جمعی شکار می کنند. این جانور به درستی حیوانات مریض و ضعیف را تشخیص می دهد و آن ها را شکار می کند و بدین ترتیب نقش اساسی در جلوگیری از بیماری های مسری بین جانوران شکار دارد، در ضمن با خارج کردن حیوانات ضعیف به بالابردن بنیۀ جسمانی نسل بعدی جانوران نیز کمک می کند.
گرگ (اخترشناسی). گُرگ (اخترشناسی)(Lupus)
(یا: سَبُع) صورت فلکی نیمکرۀ جنوبی آسمان، به شکل گرگ. بیشتر ستاره های درخشان این صورت فلکی بخشی از نوار گُلد را تشکیل می دهند.

معنی کلمه گرگ در ویکی واژه

(جانوری): پستاندار وحشی، گوشت‌خوار از خانواده سگ و شبیه سگ گله اما با ساق پای بلند و سر بزرگتر. گوش‌های کوتاه، آن راست ایستاده است، بسیاری از انواع آن بدن خاکستری با شکم و گلوی روشن و سفید دارند. [۱]
جانوریست پستان دار و گوشت خوار شبیه سگ اما بسیار خطرناک و وحشی با رنگ سفید، خاکستری، خرمایی و صدایی زوزه مانند.
گرگ باران دیده، کنایه از: آدم با تجربه و کهنه‌کار.
گرگ بیابان، کنایه از: آدم بسیار درنده و خطرناک، جنایتکار.
↑ از فارسی میانه گرگ از فارسی باستان varkana از زبان نیا هند و ایرانی urka- از زبان نیا هند و اروپایی wĺ̥kʷos.

جملاتی از کاربرد کلمه گرگ

اندر شکنجه پنجه ضرغام قهر او گرگان پیل تن را درید پوستین
سر یزدانی نهان بود از خلایق مدتی بود هرکس را دگرگون فکرت و وهم وگمان
ز آدمیزاده چون کسی رنجه ست خوک بی نیش و گرگ بی پنجه ست
با وجود همه دگرگونی‌هایی که در ۹۰ سال گذشته در صنعت فیلم پیش آمده، جایزه اسکار همچنان پابرجا مانده‌است.
از او دلیل نباید سؤال کرد که گرگ به هر دلیل که شد برّه را مُجاب کند
نجوئی جز فساد و شر، ازیرا همیشه گرگ باشد میزبانت
دیدن اپرای ویتسک در وین، ادراک او از موسیقی و هنر را دگرگون کرد. از آن پس هوادار زبان اتونال موسیقی باقی‌ماند که توسط آرنولد شونبرگ، آنتون وبرن و آلبان برگ توسعه داده می‌شد. دلبستگی آدورنو به موسیقی اتونال در مقاله‌هایی که در سال ۱۹۳۱ منتشر کرده‌است، نمایان است. همان زمان در نامه‌ای به کراکائر اذعان داشت که «هریک از آثار شونبرگ مقدس است».
به قوتی‌که اگرگوی خاک بگرفتی چو مغز خصم پریشان شدی ز یکدیگر
به اهرن چنین گفت کز کار گرگ بگویم چو سوگند یابم بزرگ
گرگ اگر با تو نماید روبهی هین مکن باور که ناید زو بهی
هر گوشه یکی باغی هر کنج یکی لاغی بی‌ولوله زاغی بی‌گرگ جگرخایی
ز باران کجا ترسد آن گرگ پیر که گرگینه پوشد به جای حریر
آنها در یک روستا، در محل شهر کنونی میستیک فالز در ویرجینیا مستقر شدند. درحالی که همسایگان آنها، در ظاهر عادی اما در حقیقت یک گله گرگینه قدرتمند بودند.
این روستا در دهستان گرگان‌بوی قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۷۸۹ نفر (۱۷۳خانوار) بوده‌است.