ورکار
معنی کلمه ورکار در فرهنگ معین
معنی کلمه ورکار در فرهنگ عمید
۲. میوه ای که از بوته به دست می آید، مانند خربزه، هندوانه، و خیار.
معنی کلمه ورکار در فرهنگ فارسی
معنی کلمه ورکار در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه ورکار
ورکار به فکر و عمل گراید از فکر و عمل برگ و بر چه داری؟
بر آن سرم که مراین جمله را فراخورکار سزا دهم که بهر کار شد سزا در خور
در اتمام این قصر گوهرنگار بقا عمرها بوده مزدورکار
کارل بورکارت تعریف میکند که اقتصاد سبز باید از شش ویژگی برخوردار باشد:
ورکار عاقلی نرود بر ره صواب از وی مبین که آن نه ز فکر خطای اوست
شیخ گفت وقتی یکی از عزیزان درگاه را پسری بود معشوق و نام او احمدک بود. کسی بایستی کی با وی سخن احمدک میگفتی. چون کسی را نیافتی برفتی آنجا که مزدورکاران و یکی را گفتی کی ای جوامرد روزی چند مزدخواهی؟ گفتی سه درم و خوردنی. مزدور را بخانه بردی و خوردنی پیش او آوردی و سه درم بوی دادی و گفتی بنشین تا حدیث احمدک باتو میگویم و تو سری میجنبان. مرد ساعتی بودی، گفتی ای خواجه اگر کاری دیگر داری بگوی تا بکنم که روز دور برآمد. گفتی کار ما باتو اینست و بس.
ورکار به صدق نفس و عهد درستست این از تو نیاید به من دلشده بگذار