هنگامه کردن

معنی کلمه هنگامه کردن در فرهنگ معین

( ~. کَ دَ ) (مص ل . ) آشوب برپا کردن ، سر و صدا کردن ، سر و صدا راه انداختن .

معنی کلمه هنگامه کردن در فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱- غوغاکردن ۲ ٠ - فتنه و آشوب بر پا کردن ٠

معنی کلمه هنگامه کردن در ویکی واژه

آشوب برپا کردن، سر و صدا کردن، سر و صدا راه انداختن.

جملاتی از کاربرد کلمه هنگامه کردن

بتان در گرد او هنگامه کردند ز جان صد جام خون بر جامه کردند