معنی کلمه خارجی در لغت نامه دهخدا
امسال که جنبش کند آن خسرو چالاک
روی همه گیتی کند از خارجیان پاک.منوچهری.چه باید کرد در نشاندن آتش فتنه این خارجی عاصی. ( تاریخ بیهقی ص 411 چ ادیب پیشاوری ). فرق میان پادشاهان مؤید... و میان خارجی متغلب آن است که پادشاهان چون دادگر باشند طاعت باید داشت... و متغلبان را خارجی باید گفت. ( تاریخ بیهقی ). متغلبان را که ستمکار بدکردار باشند خارجی باید گفت. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 93 ). در سال سیصد بار دیگر امیر احمدبن اسماعیل سپاهی بگشادن سیستان فرستاد زیرا که مردم آن دیاربر او شوریده و خلاف آورده بودند و آن بدین گونه بودکه محمدبن هرمز معروف بصندلی کیش خارجیان داشت و دربخارا می بود ولی از مردم سیستان بود و پیری بزرگ بود. ( احوال و اشعار رودکی سعید نفیسی ج 1 صص 32 - 30 ). امیر سعید را سی و یک سال ملک بود و پادشاه عادل بود و او از پدر خویش عادل تر بود و شمایل او بسیار بوده ست. چون امیر شهید را کشتند ببخارا مشایخ و حشم گرد شدند و اتفاق بر این پسر او کردند نصربن احمد... پس او را سعد خادم بر گردن خویش نشاند و بیرون شد تا بروی بیعت کردند و صاحب تدبیرش ابوعبداﷲ محمدبن احمدجیهانی بود. کارها بوجه نیکو پیش گرفت و آن رسمهای نیکو را گرفت چند تن از خارجیان بیرون آمدند و پیش هر یک لشکر فرستاد. همه منصور و مظفر باز گشتند. ( سعید نفیسی در احوال و اشعار رودکی ج 1 ص 293 بنقل از تاریخ بخارا ). || هر فردی که از افراد یک کشور نبوده ولی در داخل آن کشور زیست کند. || حقوق خارجی : غرض از بحث حقوق خارجی این است که بدانیم خارجیان در مملکت دیگر دارای چه حقوقی بوده و یا آنکه در آن مملکت از چه حقوقی محروم میباشند و بعبارت دیگر فرق بین حقوق اتباع خارجی و اتباع داخلی چیست ؟ ممالک مختلفه روشهای خاصی در اعطاء حقوق بخارجیان دارند و می توان آنها را به چهار قسم منقسم نمود: