غلتاق

معنی کلمه غلتاق در لغت نامه دهخدا

غلتاق. [ غ َ ] ( اِ ) چوب بندی زین. غلطاق. رجوع به غلطاق شود. || کهنه غلتاق ؛ زن پیر بدسابقه.

معنی کلمه غلتاق در فرهنگ معین

(غَ ) (اِ. ) = غلطاق : چوب بندی زین . ، کهنه ~ زن پیر بدسابقه .

معنی کلمه غلتاق در فرهنگ عمید

۱. چوب بندی زین اسب ، چوب زین.
۲. پارچۀ کهنه.

معنی کلمه غلتاق در فرهنگ فارسی

غلطان:ماخوذازترکی، چوب بندی زین اسب، چوب زین، پارچه کهنهکهنه غلتان:زن پیربدسابقه
( اسم ) چوب بندی زین . یا کهنه غلتاق . زن پیر بد سابقه .

معنی کلمه غلتاق در ویکی واژه

غلطاق: چوب بندی زین. ؛ کهنه ~ زن پیر بدسابقه.

جملاتی از کاربرد کلمه غلتاق

گر بگذرد ز بغلتاق تو نسیم بر گل ستان ز آتش غیرت شود گل آب
گل ز گرما می بیندازد بغلتاق حریر مشک بیدسرددم سنجاب می پوشد چرا
دریا فکنده ذیل بغلتاق فستقی هر دم عروس غنچه برون آید از حرم
شمسه ی چین را طلوع از طرف بغتاقش نگر چینیانرا بنده ی چین بغلتاقش نگر
در بغلتاق مرصّع دوش چون مه می گذشت او ملول از ما و ما از جان و دل مشتاق او
تو که به غلتاق تنگ چست در آمد تنت پرده دل را درید رشک بغلتاق تو
ولی خجل شود از معجزِ بغلتریت اگر ز چین بغلتاق نافه بگشایی