معنی کلمه معامل در لغت نامه دهخدا
تو فارغ از آنکه بیدلی هست
و اندوه ترا معاملی هست.نظامی.قلب اندوده حافظ بر او خرج نشد
کاین معامل به همه عیب نهان بینا بود.حافظ.|| در اسکندرنامه کنایه از مشتاق و آرزومند چنانکه اکثر شارحین ثقات نوشته اند. ( غیاث ) ( آنندراج ). مشتاق و آرزومند. || هم کسب و هم صنعت. ( ناظم الاطباء ).
معامل. [ م َ م ِ ] ( ع اِ ) ( عربی جدید ) ج ِ مَعمَل. کارخانه ها. ( یادداشت به خطمرحوم دهخدا ). ج ِ مَعمَل ، موضع عمل. ( از المنجد ).