منوب

معنی کلمه منوب در لغت نامه دهخدا

منوب. [ م َ ]( ع ص ) نیابت کرده شده. ( غیاث ) ( آنندراج ) :
نفاذ حکمتش از فرمان منوب نافذتر گشت. ( جهانگشای جوینی ). رئیس مظفر که حاکم دامغان بود منوب خویش امر داد حبشی را بر آن داشت که... ( جهانگشای جوینی ).
نی غلط گفتم که نایب یا منوب
گر دو پنداری قبیح آید نه خوب.مولوی.رجوع به منوب عنه شود.
منوب. [ م َ ] ( اِخ ) شهرکی است خرم و آبادان [ به خوزستان ] با نعمت بسیار و کشت و برز. ( حدود العالم ).

معنی کلمه منوب در فرهنگ معین

(مَ ) [ ع . ] (اِمف . ) کسی که در کاری نایب و جانشین دیگری شده .

معنی کلمه منوب در فرهنگ عمید

کسی که دیگری در امری نیابت و جانشینی او را عهده دار شده، منوب عنه.

معنی کلمه منوب در فرهنگ فارسی

منوب عنه: کسی که دیگری درامری نیابت وجانشینی اوراعهده دارشده
( اسم ) کسی که در کاری نایب و جانشین دیگری شده .

معنی کلمه منوب در ویکی واژه

کسی که در کاری نایب و جانشین دیگری شده.

جملاتی از کاربرد کلمه منوب

زانکه نایب بود بجای منوب هست همچون مناب نایب خوب
گرت پیامبر و حیدر شدند جد و پدر به علم و حلم یکی نایبی ازین دو منوب
البطان (به عربی: البطان) یک منطقهٔ مسکونی در تونس است که در استان منوبه واقع شده‌است. البطان ۶٬۴۵۸ نفر جمعیت دارد.
من ندارم در این قضیه شکی که بود نایب و منوب یکی
استان منوبه (به عربی: ولایة منوبة) یکی از بیست و چهار استان‌های تونس است.
المرناقیه (به عربی: المرناقیة) یک منطقهٔ مسکونی در تونس است که در استان منوبه واقع شده‌است. المرناقیه ۱۹٬۹۲۴ نفر جمعیت دارد.
استان منوبه ۱٬۱۳۷ کیلومترمربع مساحت و طبق سرشماری ۲۰۱۴ تونس ۳۷۹٬۵۱۸ نفر جمعیت دارد.
الجدیده (به عربی: الجدیدة) یک منطقهٔ مسکونی در تونس است که در استان منوبه واقع شده‌است. الجدیده ۲۸٬۶۷۵ نفر جمعیت دارد.
نه غلط گفتم که نایب با منوب گر دو پنداری قبیح آید نه خوب
عمر کز عمر عدل را هست نایب چه نایب که همچون منوب است حاذق
الدندان (به عربی: الدندان) یک منطقهٔ مسکونی در تونس است که در استان منوبه واقع شده‌است. الدندان ۲۶٬۷۶۳ نفر جمعیت دارد.
نفاذ حکم و قضا و قدرت قدر وسع آنک به حل و عقد ممالک منوب دورانست