شریطه

معنی کلمه شریطه در لغت نامه دهخدا

( شریطة ) شریطة. [ ش َ طَ ] ( ع مص ) شریطه. لازم گرفتن چیزی. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). شرط در لازم گرفتن چیزی و اجرای آن در بیع و مانند آن. ( از اقرب الموارد ). || ( اِ ) شرطنامه خرید و فروخت. ( مهذب الاسماء ). || شرط و پیمان. ج ، شَرائط. ( منتهی الارب ) ( از آنندراج ). || ( ص ) شتر شکافته گوش. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). || ( اِ ) بندی که جامه بر آن افکنند. ( مهذب الاسماء ) ( یادداشت مؤلف ). رژه. ( یادداشت مؤلف ). || گوسپندی که در گلوی آن نشان اندک و خفیف کنند، مانند نشان حجامت و رگ گردن آن را نبرند و خون نریزند... و این رسم جاهلیت است و فی الحدیث : لاتَأکلوا لشریطة. ( از اقرب الموارد ) ( از منتهی الارب ) ( از آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || مشروطة. ( اقرب الموارد ). رجوع به مشروطة شود.

معنی کلمه شریطه در فرهنگ معین

(شَ طَ یا طِ ) [ ع . شریطة ] (اِ. ) ۱ - شرط و پیمان ، ج . شرایط (شرائط ). ۲ - دعا یا نفرینی که شاعر در اواخر قصیده به صورت «تا فلان باشد فلان باد» می آورد، تأبید.

معنی کلمه شریطه در فرهنگ عمید

۱. شرط، پیمان.
۲. (ادبی ) عبارتی که شاعر همراه دعا یا نفرین در پایان قصیده می آورد.
۳. پایان کار.

معنی کلمه شریطه در فرهنگ فارسی

شرطوپیمان، شرائطجمع
( اسم ) ۱ - شرط و پیمان جمع : شرایط ( شرائط ) . ۲ - دعا یا نفرینی که شاعر در اواخر به صورت تا فلان باشد و فلان باد می آورد تابید .

معنی کلمه شریطه در ویکی واژه

شرایط (شرائط)
شریطة
شرط و پیمان ؛
دعا یا نفرینی که شاعر در اواخر قصیده به صورت «تا فلان باشد فلان باد» می‌آورد؛ تأبید.

جملاتی از کاربرد کلمه شریطه

شوم قصیده سرا چون بقصد مدحت تو سبق برد قلمم را شریطه از عنوان
شرط حیات رهی دعای تو باشد گرچه دعای شریطه مختصر آمد