فکاهی

معنی کلمه فکاهی در لغت نامه دهخدا

فکاهی. [ ف ُ هی ی ] ( ع ص نسبی ) منسوب به فکاهة. || ( اِ ) نوشته ها و گفته هایی که سبب خندانیدن دیگران شود. ج ، فکاهیات.

معنی کلمه فکاهی در فرهنگ معین

(فُ ) [ ع . ] (ص . ) خنده دار، نوشته یا گفته ای که بر اساس طنز و شوخی پرداخته شود.

معنی کلمه فکاهی در فرهنگ عمید

دارای حالت خنده یا شوخی، به ویژه در مورد گفتار یا نوشتار.

معنی کلمه فکاهی در فرهنگ فارسی

منسوب به فکاهه . یا نوشته ها و گفته هایی که سبب خندانیدن دیگران شود .

معنی کلمه فکاهی در ویکی واژه

comico
umoristico
خنده دار، نوشته یا گفته‌ای که بر اساس طنز و شوخی پرداخته شود.

جملاتی از کاربرد کلمه فکاهی

با پایان جنگ جهانی اول، ذره به حلقه‌های سیاسی تهران پیوست و در سال ۱۹۱۸ عضو حزب دموکرات شد. او در این ایام، همراه با عبدالحسین حسابی، در تنظیم نشریهٔ ادبی-فکاهی «گل زرد» که مسئولیتش با یحیی ریحان بود دست داشت، و سرانجام به سبب انتقاد همه‌جانبه از قرارداد ۱۹۱۹ در همین نشریه، به زندان افتاد. به زعم او، این قرارداد «در صورت تحقق ایران را به مستعمرهٔ بریتانیا تبدیل می‌کرد».
اشعار سید اشرف‌الدین گیلانی بیش از بیست هزار بیت است. کتاب باغ بهشت و نسیم شمال قسمتی از آثار فکاهی اوست.
وی از سالهای ۱۳۶۳ تا ۱۳۶۹ با مجله فکاهیون همکاری داشته‌است.
سایر عناوین نشریات ارمنی شامل سورپ پرگیچ که مجله بیمارستان ارمنی سورپ پرگیچ (نجات دهندهٔ مقدس) است و نیز (کولیس - شوقاگات - نورسان) و مجله فکاهی ژبید به معنی (لبخند) می‌باشد.