مظان

معنی کلمه مظان در لغت نامه دهخدا

مظان. [ م َ ظان ن ] ( ع اِ ) جای گمان بردن. اگرچه این لفظ جمع است مگر گاهی به معنی واحد هم می آید چنانکه لفظ مشام. ( غیاث ) ( آنندراج ). جای گمان بردن و جای احتمال. ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه مظان در فرهنگ معین

(مَ نّ ) [ ع . ] (اِ. ) جِ مظنه .

معنی کلمه مظان در فرهنگ عمید

= مظنه

معنی کلمه مظان در فرهنگ فارسی

جمع مظنه
( اسم ) جمع مظنه : در مظان استجابت دعا مرا فراموش نکنید . یا مظان تهمت ( تهم ) . کسی که دربار. اوگمان تهمت رود .

معنی کلمه مظان در ویکی واژه

جِ مظنه.

جملاتی از کاربرد کلمه مظان

چگونگی موافقت شورای انقلاب فرهنگی با تأسیس این دانشگاه و اتهام استفاده از رانت که از سوی برخی منقدین مطرح شد و همچنین اتهام فساد مالی ناشی از انتقال ۱۶۰ میلیارد ریال از بودجه نهاد ریاست جمهوری در روز آخر فعالیت دولت و سایر منابع مالی و امکانات، این دانشگاه را در مظان فساد مالی قرار داد. همچنین کوچ احمدی‌نژاد و مهره‌های کلیدی دولتش به این دانشگاه پس از پایان ریاست جمهوری در کنار ابهامات و سوالات دربارهٔ چگونگی اخذ مجوز تأسیس دانشگاه، باعث جنجالی شدن آن در تابستان ۱۳۹۲ شد.
وی یکی از چهره‌های در مظان اتهام، بابت سازمان‌دهی حمله به سفارت ایالات متحده در عراق معرفی شد. او در سوم ژانویهٔ ۲۰۲۰ میلادی، در حمله پهپادی آمریکایی در فرودگاه بغداد به همراه قاسم سلیمانی کشته شد.
بگفتمش ز کجا داری این بشارت گفت ز صد علامتم اقبال در مظان انداخت
نفس خویش را دائم در مظان تهمت نهند و به اعمال خود دل سوزانند و اگر کسی یکی از ایشان را پاک شمرد، از آن گفته بیمناک شود و گوید من خویشتن را بهتر از دیگری شناسم.
گذشت بر من و بر خواجه قرب هجده سال که هر دو بودیم اندر مظان خوف و خطر